گرانترین جایزه ادبی استرالیا به کتابی درباره پناهجویان و رفتار خشن پلیس با این افراد رسید. بهروز بوچانی نویسنده کرد ایرانی این کتاب را نوشته است.

به گزارش مهر، به نقل از ان‌پی‌آر، بهروز بوچانی چند ماه پیش که به فهرست این رقابت معتبر ادبی استرالیا راه یافت، تلفنی گفته بود نخستین کتابش را از شرایطی نوشته که خودش در آن بوده و با آن قصد داشت تا این سیستم را به چالش بکشد و به مردم حقیقت را بگوید. وی افزوده بود که پول انگیزه او برای نوشتن کتاب نبوده است.

دیروز پنج شنبه وی به عنوان برنده جایزه ادبی ویکتوریا معرفی شد که از جوایز معتبر ادبی این کشور محسوب می‌شود.

این کتاب با عنوان «دوستی نیست جز کوهستان: نوشتن از زندان مانوس» موفق شد تا جایزه ادبی ویکتوریا را در بخش کتاب غیرداستانی و برنده اصلی از آن خود کند.  

جایزه ویکتوریا به برنده اصلی خود ۱۰۰ هزار دلار اهدا می‌کند و سهم بخش برنده غیرداستانی آن ۲۵ هزار دلار است.

از آنجا که بوچانی هنوز در جزیره مانوس بخشی از گینه نو پاپوآ زندانی است، مترجم او امید توفیقیان این جایزه را در مراسمی که برگزار شد دریافت کرد.  پیام ویدیویی نویسنده کتاب در این مراسم پخش شد.

وی گفت: همیشه گفته‌ام به ادبیات و واژه‌ها باور دارم. معتقدم ادبیات این ظرفیت را دارد که تغییر ایجاد کند و ساختار قدرت را به چالش بکشد. ادبیات این قدرت را دارد که به ما آزادی ببخشد.

بوچانی ۵ سال است که در اسارت است و از زمانی که خاک اندونزی را ترک کرد تا به استرالیا برسد، دستگیر شد و در این کمپ زندگی می‌کند. استرالیا با دریافت موافقت از گینه پاپوآ در سال ۲۰۱۳ آنهایی را که تلاش کرده‌اند تا به صورت غیرقانونی خود را به خاک استرالیا برسانند در این جزیره محبوس کرده است.

وی در این مدت قطعه‌هایی مشتمل بر احساستش را به زبان فارسی نوشته و آنها را با کمک واتس اپ برای توفیقیان فرستاده است و نتیجه کتابی شده که هیات داوری آن را کتابی خوانده که درک جدیدی از رفتارهای استرالیا و خود استرالیا به خواننده منتقل می‌کند.

هیات داوری این کتاب را یک موفقیت ادبی ویرانگر و متعالی خوانده است.

جایزه ادبی ویکتوریا از سال ۱۹۸۵ اهدا می‌شود.

این جایزه در بخش داستانی، غیرداستانی، نمایش، شعر و کودک و نوجوان هر دو سال یک بار برنده‌اش را انتخاب می‌کند و به هریک ۲۵ هزار دلار اهدا می کند.

از میان برندگان هر یک از این بخش‌ها در نهایت یک برنده انتخاب می‌شود تا جایزه اصلی ۱۰۰ هزار دلاری این رقابت را دریافت کند. به همین دلیل این جایزه گران ترین جایزه ادبی استرالیا هم هست.

دیگر برندگان امسال عبارت بودند از: در بخش ادبیات داستانی «مدونای کوهستان‌ها» نوشته الیس والموربیا، در بخش نمایش «گاهی قادر مطلق» به قلم کندال فیور، در بخش شعر «شیب» نوشته کیت لیلی، در بخش نوجوانان «گرفتن کلاغ سخنگو»، در بخش بومی «تابو» نوشته کیم اسکات، در بخش اثر منتشر نشده «کوکومو» نوشته ویکتوریا هانان و در بخش کتاب منتخب مردم «پوسته ترد» نوشته بَری لی

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...