رمان «کتاب خیلی بد» [Hell of a Book] موفق به کسب جایزه سالانه ملی کتاب آمریکا [National Book awards] در بخش ادبیات داستانی شد.

کتاب خیلی بد» [Hell of a Book] جیسون موت» [Jason Mott]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، هفتاد و دومین دوره جایزه ملی کتاب آمریکا برندگان امسال خود را به سبب همه‌گیری ویروس کرونا به صورت آنلاین اعلام کرد و «جیسون موت» [Jason Mott] نویسنده اهل کارولینای شمالی موفق به کسب جایزه ادبیات داستانی این جوایز برای رمان «کتاب خیلی بد» شد.

هیات داوران جایزه ملی کتاب آمریکا اثر «جیسون موت» را رمانی استادانه توصیف کرده‌ که به زمینه‌های جدیدی قدم نهاده و بررسی جسورانه ساختاری و مفهومی از هنر ارائه داده که در عین حال سرگرم‌کننده، روشنگر و کاملا عمیق است.

«جیسون موت» گفته رمان «کتاب خیلی بد» را با الهام گرفتن از کشته شدن افراد سیاه‌پوست به دست پلیس آمریکا در سال‌های اخیر نوشته است.

این نویسنده بیشتر برای رمان «بازگشته» در سال ۲۰۱۳ شناخته می‌شود که درباره بازگشت ساکنان مُرده یک شهر کوچک در ایالت میزوری آمریکاست. داستان این کتاب بعدها در یک سریال تلویزیونی به نام «رستاخیر» اقتباس شد.

در سایر بخش‌های جایزه ملی کتاب آمریکا، «دیشب در کافه تلگراف» نوشته «مالیندا لو» برنده شاخه ابیات کودک و نوجوان شد و جایزه بخش شعر نیز به مجموعه «شناورها» نوشته «مارتین اسپادا» شاعر لاتین‌زبان رسید.

همچنین جایزه ملی کتاب آمریکا برای ادبیات ترجمه به «آنسا عباس هیگینز» برای ترجمه رمان «زمستان در سوکچو» نوشته «الیسا شا دوساپن» از انگلیسی به فرانسه اختصاص یافت.

................ هر روز با کتاب ...............

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...