«پوست در برابر پوست» از سوی نشر چشمه منتشر شد.

پوست در برابر پوست امیر نصری

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، «پوست در برابر پوست» نوشته امیر نصری در ۲۹۷ صفحه با قیمت ۷۰ هزار تومان در نشر چرخ وارد بازار کتاب شده است.

 در معرفی این کتاب آمده است: در این رویکرد بحث می‌شود که رمان موقعیت‌هایی را برای فلسفه ایجاد می‌کند. در تجربه‌های انسانی مؤلفه‌های متعددی وجود دارند که هم فلسفه و هم رمان به آن‌ها اذعان دارند. بازنمایی این تجربه‌ها در رمان نشان می‌دهد که رمان نیز از دغدغه‌های معرفتی مختص به خودش برخوردار است و این دغدغه‌ها را نباید به فلسفه به معنای خاص آن تقلیل داد. داستایفسکی در «جنایت و مکافات» با خلق شخصیت راسکولنیکف نشان می‌دهد که مسئله‌ تصمیم و انتخاب خیر از جانب او با فراتر رفتن از اراده‌ فردی حاصل می‌شود و استقلال فردی امری خطاست. همچنین داستایفسکی به نقد دیدگاه راسکولنیکف در باب فراسوی خیر و شر می‌پردازد و تناقض‌های اندیشه‌ نیهیلیستی را از طریق روایت زندگی قهرمان آشکار می‌سازد. این کتاب به زمینه و زمانه، پیش‌متن‌های داستانی، شخصیت‌ها، اندیشه‌های دینی، به ویژه مضامین دینی، و مناسبات بینامتنی جنایت و مکافات با کتاب ایوب، مکبث شکسپیر و محاکمه‌ کافکا می‌پردازد.

این کتاب شامل پنج بخش و هر بخش دربردارنده‌ چند فصلِ مربوط به موضوع کلی آن بخش است. بخش اول به زمینه و زمانه‌ جنایت و مکافات می‌پردازد. بخش دوم به پیش‌متن‌های داستانی از جمله بالزاک و پوشکین و همچنین به دو رمان داستایفسکی ارجاع دارد که پیش از جنایت و مکافات به نگارش درآمدهاند. بخش سوم به شخصیت‌های رمان و بخش چهارم به اندیشه‌های رمان به ویژه مضامین دینی آن می‌پردازد. بخش پنجم نیز به مناسبت‌های بینامتنی جنایت و مکافات با کتاب ایوب، مکبث شکسپیر و محاکمه کافکا اختصاص دارد. در آغاز و پایان کتاب نیز ترجمه دو نامه از داستایفسکی به کاتکف، ناشر و ویراستار «جنایت و مکافات» آمده است که در نامه نخست به طرح کلی رمانش می‌پردازد و در نامه دوم مانیفست فکری خود را در خصوص نسل جوان روسیه و مخاطرات پیشاروی آن‌ها بیان می‌کند. عنوان پوست در برابر پوست که برای این خوانش در نظر گرفته شده برگرفته از کتاب ایوب است. در فصلی جداگانه به ارتباط میان جنایت و مکافات و کتاب ایوب پرداخته شده است. در جنایت و مکافات مطرح می‌شود که برای احیا و حیاتِ دوباره باید از پوستی گذر کرد تا به پوستی جدید دست یافت.

................ هر روز با کتاب ...............

تمایل به مبادله و خرید و فروش انگیزه‌های غریزی در انسان‌ها نیست، بلکه صرفاً پدیده‌ای متاخر است که از اروپای قرن 16 آغاز می‌شود... بحران جنگ جهانی اول، رکود بزرگ و جنگ جهانی دوم نتیجه عدم تعادل بین آرمان بازار و رفاه اجتماعی و ناتوانی هرگونه ضدجنبش اجتماعی، نظیر سوسیالیزم و کمونیزم، برای کاهش تنش‌ها بود... تاریخ انگلیس، از جنبش حصارکشی در قرن شانزدهم تا لغو قانون حمایت از فقرا در 1834، تاریخ کالایی سازی جامعه و طبیعت است... نئولیبرال‌ها و فاشیست‌ها همچنان مشغول آرمانشهر بازارند! ...
سنت حشره‌شناسی در ایران به دانشکده‌های کشاورزی پیوند خورده و خب طبعا بیشتر پژوهشگران به مطالعه حشرات آفت می‌پردازند... جمله معروفی وجود دارد که می‌گوید: «ما فقط چیزهایی را حفاظت می‌کنیم که می‌شناسیم»... وقتی این ادراک در یک مدیر سازمانی ایجاد شود، بی‌شک برای اتخاذ تصمیمات مهمی مثل سم‌پاشی، درختکاری یا چرای دام، لختی درنگ می‌کند... دولت چین در سال‌های بعد، صدها هزار گنجشک از روسیه وارد کرد!... سازمان محیط زیست، مجوزهای نمونه‌برداری من در ایران را باطل کرد ...
چه باور کنید و چه نکنید، خروج از بحران‌های ملی نیز به همان نظم و انضباطی نیاز دارند که برای خروج از بحران‌های شخصی نیاز است... چه شما در بحران میانسالی یا در بحران شغلی گرفتار شده باشید و چه کشور شما با کودتا توسط نظامیان تصرف شده باشد؛ اصول برای یافتن راه‌حل خروج از بحران و حرکت روبه جلو یکسان است... ملت‌ها برای خروج از تمامی آن بحران‌ها مجبور بودند که ابتدا در مورد وضعیت کنونی‌شان صادق باشند، سپس مسئولیت‌ها را بپذیرند و در نهایت محدودیت‌های‌شان را کنار بزنند تا خود را نجات دهند ...
در ایران، شهروندان درجه یک و دو و سه داریم: شهرنشینان، روستانشینان و اقلیت‌ها؛ ما باید ملت بشویم... اگر روستاییان مشکل داشته باشند یا فقیر باشند؛ به شهر که می‌روند، همه مشکلات را با خود خواهند برد... رشدِ روستای من، رشدِ بخش ماست و رشدِ شهرستانِ ما رشد استان و کشور است... روستاییان رأی می‌دهند، اهمیت جدولی و آماری دارند اهمیت تولیدی ندارند! رأی هم که دادند بعدش با بسته‌های معیشتی کمکشان می‌کنیم ولی خودشان اگر بخواهند مولد باشند، کاری نمی‌شود کرد... اگر کسی در روستا بماند مفهوم باختن را متوجه ...
تراژدی روایت انسان‌هایی است که به خواسته‌هایشان نرسیده‌اند، اما داستان همه‌ی آنهایی که به خواسته‌هایشان نرسیده‌اند، تراژیک به نظر نمی‌آید... امکان دست نیافتن به خواسته‌هامان را همیشه چونان سایه‌ای، پشت سر خویش داریم... محرومیت ما را به تصور و خیال وا می‌دارد و ما بیشتر از آن که در مورد تجربیاتی که داشته‌ایم بدانیم از تجربیات نداشته‌ی خود می‌دانیم... دانای کل بودن، دشمن و تباه‌کننده‌ی رضایتمندی است ...