کورمک مک‌کارتی [Cormac McCarthy] نویسنده آمریکایی که نگارش رمان‌هایی چون «جایی برای پیرمردها نیست»، «جاده» و «نصف‌النهار خون» را در کارنامه داشت در سن ۸۹ سالگی درگذشت.

کورمک مک‌کارتی [Cormac McCarthy]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، کورمک مک‌کارتی یکی از بزرگترین رمان‌نویسان آمریکا محسوب می‌شد که با رمان «جاده» موفق به کسب جایزه معتبر پولیتزر شد و رمان مهیجش با عنوان «جایی برای پیرمردها نیست» دستمایه ساخت فیلمی سینمایی با همین نام از برادران کوئن در سال ۲۰۰۷ بود که برنده اسکار بهترین فیلم، بازیگر نقش مکمل مرد، کارگردانی و فیلمنامه اقتباسی شد.

ناشر آثار این نویسنده اعلام کرد که او به دلایل طبیعی در خانه‌اش در سانتافه نیومکزیکو از دنیا رفته است. مک‌کارتی به‌خاطر نثر واضح، نگاهی آینده‌نگر به انسانیت و رویکرد سازش‌ناپذیر به مرگ و خشونت، به‌عنوان یکی از نویسندگان برجسته آمریکایی در زمان خود شناخته می‌شد.

مک‌کارتی همچنین برای خلق سه‌گانه «مرز» شامل رمان‌های «همه اسب‌های زیبا» در سال ۱۹۹۲، «گذرگاه» در سال ۱۹۹۴ و «شهرهای دشت» در سال ۱۹۹۸ و تراژدی پساآخرالزمانی‌اش «جاده» که در سال ۲۰۰۶ منتشر شد، شهرت داشت.

رمان «همه اسب‌های زیبا» در سال ۲۰۰۰ در فیلمی به کارگردانی بیلی باب تورنتون و با بازی مت دیمون و پنه لوپه کروز اقتباس شد و فیلم اقتباسی «جاده» هم در سال ۲۰۰۹ با بازی ویگو مورتنسن به نمایش درآمد. سومین رمان او با نام «فرزند خدا» که در سال ۱۹۷۳ نوشته بود نیز در سال ۲۰۱۳ توسط جیمز فرانکو و با بازی تیم بلیک نلسون مورد اقتباس سینمایی قرار گرفت.

فیلم سینمایی «مشاور» (۲۰۱۳)، به کارگردانی ریدلی اسکات و با بازی پنه‌لوپه کروز، مایکل فاسبندر، خاویر باردم و کامرون دیاز، اولین فیلمنامه اصلی مک‌کارتی را برای پرده بزرگ نمایش رقم زد. او همچنین نمایشنامه خود را با نام «غروب محدود» برای یک تله فیلم شبکه HBO در سال ۲۰۱۱ با بازی تامی لی جونز و ساموئل ال جکسون بازنویسی کرد.

او در سال ۲۰۰۷ جایزه پولیتزر ادبیات داستانی را برای رمان «جاده» دریافت کرد، کتابی پر از هیجان درباره سفر یک پدر و پسر در دنیایی متروک.

این نویسنده در شش دهه نخست زندگی‌اش چندان شناخته‌شده نبود اما تحلیل‌هایی که در بررسی داستانی از او با عنوان «همه اسب‌های زیبا» (نخستین داستان از سه‌گانه مرز) در سال ۱۹۹۲ نوشته شد، به‌کل سرنوشت آثار او را تغییر داد و بعدها کتاب‌های «جایی برای پیرمردها نیست» و «جاده» او نیز همین سرنوشت را پیدا کردند.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...