جنایی به سبک فیلم‌‏های هالیوودی | هم‌میهن


رمان جنایی «ترکه مرد» [The Thin man] سال 1372 توسط احمد میرعلایی، یکی از مترجمان بزرگ و مشهور آن دوران ترجمه شد. این کتاب مانند دیگر آثار هَمِت [Dashiell Hammett] از دل تجریبات او از دوران کارش به‌عنوان کارآگاه جنایی برگرفته شده. کتابی که اگر کمی طرفدار فیلم‌های جنایی هالیوودی باشید، احتمالاً از همان صفحات نخست، به شباهت بی‌اندازه کتاب و فیلمنامه یک فیلم بیشتر پی خواهید برد.

ترکه مرد» [The Thin man] دشیل همت [Dashiell Hammett]

این کتاب که الگویی برای آثار معمایی کلاسیک آمریکایی است، تا حالا بارها دستمایه ساخت چند فیلم‌ و سریال در آمریکا شده. حالا «ترکه مرد» پس از 32 سال، دوباره توسط نشر نو و با همان مقدمه قدیمی مترجم، منتشر شده. زندگی مرفه یک کارآگاه خصوصی بازنشسته در دهه 30 آمریکا، در دورانی که رکود اقتصادی بزرگ در جهان حاکم بود، در کنار داستان و پیچش‌های جنایی آن، قصه جذابی را پیش‌روی خواننده قرار می‌دهد.

شروعی درگیرکننده
داستان کتاب در سال 1932 در نیویورک می‌گذرد. نیک چارلز، کارآگاه خصوصی است که خود را بازنشسته کرده و با همسر جوان متمول‌اش در حال خوش‌گذرانی هستند.اما ورود خانواده وینانت، همه‌چیز را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. مردی به‌نام کلاید وینانت، گم شده و دخترش دوروتی به دنبال او می‌گردد. نیک دوست ندارد دیگر درگیر پرونده‌های جنایی باشد، اما به سبک آثار جنایی آمریکایی، بعد از مدتی مقاومت در برابر ورود به پرونده، بالاخره پای نیک به ماجرای خانواده وینانت باز می‌شود. کتاب دیالوگ‌محور است، از تفسیر محیط به دور است و همه‌چیز در دیالوگ‌ها بیان می‌شود.

«ترکه مرد» در فصل‌های اول بیش از هرچیز، آثار همینگوی مانند «خورشید همچنان می‌تابد» را به ذهن متبادر می‌کند. البته تفاوتی که در میان این آثار وجود دارد این است که همینگوی بیش از هرچیز به شهرنگاری می‌پردازد، اما همت چندان اصراری ندارد درباره شهر حرف بزند و این را بیشتر به خود خواننده واگذار می‌کند. انگار او تنها می‌خواهد از مقدمه بگذرد و سریع‌تر داستان جنایی‌اش را طرح کند. مقدمه‌ای که با مقاومت کارآگاه و اصرار اطرافیان شروع می‌شود، اما دیگر وقتی پای اسلحه‌ای پُر به میان می‌آید و رازهای خانواده وینانت برملا می‌شود، کارآگاه نیک چارلز هم ابتدا به‌طور غیرمستقیم و بعد مستقیم، به حل پرونده وارد می‌شود.

یکی از نکات برجسته «ترکه مرد»، شخصیت‌پردازی جذاب آن است. نیک مرد میانسالی است که صبح خودش را با مشروبات الکلی شروع می‌کند و مدام به زن جوان خود می‌گوید تنها کاری که دارد، نگهبانی از او و ثروتش است. اما با همه این شوخ‌طبعی و بریدن از زندگی کاری، نسبت به پرونده‌ای که پیش آمده، با تیزهوشی جلو می‌رود. زن او نورا هم با اینکه در ابتدا زنی متمول و اندکی خنگ به‌نظر می‌رسد، در ادامه داستان به یک همکار برای نیک تبدیل می‌شود که حتی در زمان روبه‌رویی با گنگسترهای نیویورکی هم حضور دارد.

کشته‌شدن زنی به‌نام جولیا که مدتی منشی و معشوقه وینانت بوده، داستان را به سمت دیگری می‌برد. دشیل همت، خواننده را آرام‌آرام به عمق ماجراهای پلیسی که در میخانه‌های سطح پایین نیویورک مورد توجه کارآگاه داستان قرار می‌گیرد، می‌کشاند. بالاخره با ورود پلیس دیگری به‌نام گیلد، نیک به‌صورت رسمی پا به حل پرونده خانواده وینانت می‌گذارد. در این میان، گره‌ها یک‌به‌یک باز می‌شود و هویت مردی که حالا با همسر وینانت ازدواج کرده، مشخص می‌شود. پیچید‌گی‌ها و بازشدن گره‌های پرونده توسط نیک، او را به یک کارآگاه محبوب، مانند بیشتر کارآگاه‌های کتاب‌های دشیل همت تبدیل می‌کند. دیگر از جایی به‌بعد برای خواننده مهم نیست که بیخیالی او در ابتدای قصه، ماجرا را به چالش‌های بزرگتر کشاند، چون او با همه هوش‌اش در حال حل پرونده است.

پایانی غیرقابل پیش‌بینی
کتاب 31 فصل دارد و در تمام 30 فصل، خواننده همراه نیک و گیلد به سبک رمان‌های جنایی پیش‌می‌رود، اما در فصل 31 است که وقتی همه دور هم جمع می‌شوند، نیک شروع به تعریف داستان واقعی قتل‌ها و معرفی متهم اصلی می‌کند. تمام گزینه‌هایی که در فکر خواننده است، خط می‌خورد و وقتی مظنون معرفی می‌شود، همان اندازه که شخصیت‌های داستان در بهت فرو می‌روند، خواننده هم برایش باور اینکه متهم اصلی کسی است که از ابتدای داستان در نقش خیرخواه خانواده وینانت مدام سعی در همراهی داشته، سخت و شوکه‌کننده است.

«ترکه مرد» درواقع آخرین کتابی است که همت در زمان حیاتش منتشر کرد. چون او بعد از انتشار این کتاب به حزب کمونیست آمریکا پیوست و پس از جنگ جهانی دوم، برای مدتی به زندان افتاد. آزادی او از زندان مصادف با مصادره اموالش بود و به همین دلیل سال‌های آخر عمرش را در فقر و بیماری گذراند. بنابراین می‌توان «ترکه مرد» را پخته‌ترین اثر او هم دانست که بعد از انتشار پنج کتاب به آن رسید. اثری که خشکی رفتاری یک کارآگاه خسته و بازنشسته را با ترفند قراردادن او در کنار یک زن جوان، در بستری که هم کمدی به‌اندازه کافی دارد و هم درگیرکننده است، در چارچوب‌های یک رمان جنایی روایت کرده.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...