"دمیتری ناباکوف" - پسر "ولادیمیر ناباکوف" - اعلام کرد، برخلاف وصیت‌نامه‌ی پدرش، آخرین رمان به‌جامانده از این نویسنده‌ی روسی را نخواهد سوزاند.

پسر ارشد ناباکوف سرانجام پس از سال‌ها نگرانی جهان ادبیات درباره‌ی سوزانده‌ شدن آخرین رمان "ولادیمیر ناباکوف" طبق وصیت‌نامه‌اش، روز گذشته اعلام کرد که رمان "لورای عجیب" را نخواهد سوزاند و آن را منتشر خواهد کرد.

وی گفت: «رمان "لورای عجیب" به‌عنوان آخرین اثر پدرم به آتش انداخته نخواهد شد. او نمی‌خواهد پسرش بیش از این از پیچیده‌ترین دوراهی‌ عمرش عذاب بکشد.»

فرزند ناباکوف همچنین درباره‌ی این تصمیم خود گفت: «من پسر وفاداری هستم و مدت‌های طولانی درباره‌ی این خواسته‌ی پدرم جدی فکر کردم. اما او به یک‌باره در مقابلم ظاهر شد و با خنده‌ای طعنه‌آمیز گفت، تو دچار آشفتگی شده‌ای، برو و آن را منتشر کن.»

به گزارش ایسنا به نقل از روزنامه‌ی گاردین، اگر "دمیتری" 73ساله به آخرین خواسته‌ی "ناباکوف" فقید عمل نکند، به او خیانت کرده است؛ اما اگر طبق خواسته‌ی او، آخرین رمانش را بسوزاند، جهان ادبیات برای همیشه هدیه‌ی از درون قبر یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان قرن بیستم را از دست خواهد داد. "ولادیمیر ناباکوف" خالق رمان‌های معروفی چون «لولیتا»، «آتش رنگ‌پریده» و «خنده در تاریکی» بود که در در 22 آوریل 1899 متولد شد و دوم ژوئن 1977 درگذشت.

صدام حسین بعد از ۲۴۰ روز در ۱۴ دسامبر ۲۰۰۳ در مزرعه‌ای در تکریت با ۷۵۰ هزار دلار پول و دو اسلحه کمری دستگیر شد... جان نیکسون تحلیلگر ارشد سیا بود که سال‌های زیادی از زندگی خود را صرف مطالعه زندگی صدام کرده بود. او که تحصیلات خود را در زمینه تاریخ در دانشگاه جورج واشنگتن به پایان رسانده بود در دهه ۱۹۹۰ به استخدام آژانس اطلاعاتی آمریکا درآمد و علاقه‌اش به خاورمیانه باعث شد تا مسئول تحلیل اطلاعات مربوط به ایران و عراق شود... سه تریلیون دلار هزینه این جنگ شد ...
ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...