برنده جایزه ادبی نوبل در سال 1999 در مراسم معرفی کتاب تازه‌ خود با عنوان "در مسیر آلمان تا آلمان"، اتحاد دو آلمان را پس از فروپاشی دیوار برلین در سال 1990 "آغاز یک بدهکاری" خواند که تا به امروز ادامه داشته است.

به گزارش مهر به نقل از PNA، گراس در این کتاب بخشی از خاطرات و در واقع یادداشتهای روزانه خود را پس از فروپاشی دیوار برلین و اتحاد دو آلمان بازگو کرده است.

وی همچنین در مراسم معرفی کتاب "در مسیر آلمان تا آلمان" که در دانشگاه شهر گوتینگن آلمان برگزار شد بخشهایی از این کتاب را برای حدود 1000 نفر از حاضران خواند.

این نویسنده آلمانی که پیش از این نیز در سمینارها و کنفرانسهای بین‌المللی انتقاداتی را نسبت به روند وحدت دو آلمان ابراز کرده بود گفت: من از سال 1990 پس از فروپاشی دیوار برلین شروع به نوشتن یادداشتهای روزانه‌ام کردم و تا اوایل فوریه سال بعد (1991) این کار را ادامه دادم و ناخشنودی خود را از این روند روی کاغذ آوردم.

گراس افزود: آنچه ما در سال 1990 تجربه کردیم یک اتحاد نسیه و در واقع آغاز یک بدهکاری بود که تا امروز ادامه داشته است.

این نویسنده، نمایشنامه ‌نویس، شاعر، نظریه ‌پرداز و منتقد سیاسی در سال 1927 در شهر دانزیگ آلمان به دنیا آمد. سال 1944 سرباز کمکی خلبانان جنگنده‌ های آلمانی بود و در همان سالها به یکی از فرماندهان ارتش این کشور تبدیل شد.

وی در سال 1947 تحصیلات آکادمیک خود را در دوسلدورف آغاز کرد و در سال 1956 به پاریس مهاجرت کرد و در همان‌ سالها نخستین رمان خود را - که همچنان مشهورترین اثر وی هم محسوب می شود با نام "طبل حلبی" در سال 1959 منتشر کرد.

در قرن بیستم مشهورترین صادرات شیلی نه استخراج از معادنش که تبعیدی‌های سیاسی‌اش بود. در میان این سیل تبعیدی‌ها چهره‌هایی بودند سخت اثرگذار که ازجمله‌ی آنها یکی‌شان آریل دورفمن است... از امید واهی برای شکست دیکتاتور و پیروزی یک‌شبه بر سیاهی گفته است که دست آخر به سرخوردگی جمعی ختم می‌شود... بهار پراگ و انقلاب شیلی، هردو به‌دست نیروهای سرکوبگر مشابهی سرکوب شده‌اند؛ یکی به دست امپراتوری شوروی و دیگری به دست آمریکایی‌ها ...
اصلاح‌طلبی در سایه‌ی دولت منتظم مطلقه را یگانه راهبرد پیوستن ایران به قافله‌ی تجدد جهانی می‌دانست... سفیر انگلیس در ایران، یک سال و اندی بعد از حکومت ناصرالدین شاه: شاه دانا‌تر و کاردان‌تر از سابق به نظر رسید... دست بسیاری از اهالی دربار را از اموال عمومی کوتاه و کارنامه‌ی اعمالشان را ذیل حساب و کتاب مملکتی بازتعریف کرد؛ از جمله مهدعلیا مادر شاه... شاه به خوبی بر فساد اداری و ناکارآمدی دیوان قدیمی خویش واقف بود و شاید در این مقطع زمانی به فکر پیگیری اصلاحات امیر افتاده بود ...
در خانواده‌ای اصالتاً رشتی، تجارت‌پیشه و مشروطه‌خواه دیده به جهان گشود... در دانشگاه ملی ایران به تدریس مشغول می‌شود و به‌طور مخفیانه عضو «سازمان انقلابی حزب توده ایران»... فجایع نظام‌های موجود کمونیستی را نه انحرافی از مارکسیسم که محصول آن دانست... توتالیتاریسم خصم بی چون‌وچرای فردیت است و همه را یکرنگ و هم‌شکل می‌خواهد... انسانها باید گذشته و خاطرات خود را وا بگذارند و دیروز و امروز و فردا را تنها در آیینه ایدئولوژی تاریخی ببینند... او تجدد و خودشناسی را ملازم یکدیگر معرفی می‌کند... نقد خود‌ ...
تغییر آیین داده و احساس می‌کند در میان اعتقادات مذهبی جدیدش حبس شده‌ است. با افراد دیگری که تغییر مذهب داده‌اند ملاقات می‌کند و متوجه می‌شود که آنها نه مثل گوسفند کودن هستند، نه پخمه و نه مثل خانم هاگ که مذهبش تماما انگیزه‌ مادی دارد نفرت‌انگیز... صدا اصرار دارد که او و هرکسی که او می‌شناسد خیالی هستند... آیا ما همگی دیوانگان مبادی آدابی هستیم که با جنون دیگران مدارا می‌کنیم؟... بیش از هر چیز کتابی است درباره اینکه کتاب‌ها چه می‌کنند، درباره زبان و اینکه ما چطور از آن استفاده می‌کنیم ...
پسرک کفاشی که مشغول برق انداختن کفش‌های جوزف کندی بود گفت قصد دارد سهام بخرد. کندی به سرعت دریافت که حباب بازار سهام در آستانه ترکیدن است و با پیش‌بینی سقوط بازار، بی‌درنگ تمام سهامش را فروخت... در مقابلِ دنیای روان و دلچسب داستان‌سرایی برای اقتصاد اما، ادبیات خشک و بی‌روحی قرار دارد که درک آن از حوصله مردم خارج است... هراری معتقد است داستان‌سرایی موفق «میلیون‌ها غریبه را قادر می‌کند با یکدیگر همکاری و در جهت اهداف مشترک کار کنند»... اقتصاددانان باید داستان‌های علمی-تخیلی بخوانند ...