سه هزار نسخه از کتاب خاطرات و روزنوشتهای سال 1368 آیت الله هاشمی رفسنجانی در هشت روز نخست نمایشگاه کتاب به فروش رسید و ناشر در تدارک تجدید چاپ کتاب است.

به گزارش مهر، دفتر نشر معارف انقلاب اسلامی در هشت روز نخست از برگزاری بیست و پنجمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب بیش از 3 هزار نسخه از چاپ نخست کتاب خاطرات آیت‌‌الله اکبر هاشمی رفسنجانی در سال 68 را که با عنوان «بازسازی و سازندگی» منتشر کرده است، به فروش رساند.این کتاب که در 875 صفحه و قیمت 19 هزارتومان به فروش می‌رسد به مرور خاطرات و روزنوشت‌های آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در سال 1368 می‌پردازد.

بنا بر اعلام مسئول فروش این کتاب در غرفه دفتر نشر معارف، این ناشر هم اکنون در تدارک تجدید چاپ این اثر است.

این کتاب که به اهتمام علی لاهوتی تدوین شده است، همچنین در دیباچه خود مقدمه مفصلی در 29 صفحه به قلم هاشمی رفسنجانی با خود به همراه دارد. وی در این مقدمه به برخی از مهم‌ترین دلمشغولی‌ها و دغدغه‌هایش در سال 1368 اشاره می‌کند که در میان آنها اشاره به موضوعاتی مانند رحلت امام خمینی(ره)، بازنگری قانون اساسی، استعفای آیت الله منتظری و نیز انتخاب آیت‌الله العظمی خامنه‌ای به رهبری نظام اسلامی قابل توجه است.

هاشمی رفسنجانی، همچنین در بخشی از این مقدمه نقطه نظرات خود در موضوع عدالت و رفع تبعیض را بیان کرده و می‌نویسد: «اندوخته‌های فکری و احساسی که از دوران طفولیت تا جوانی در وجودم شکل گرفته بود، سرمایه و انرژی عظیمی در وجودم ذخیره کرده بود که پس از جنگ و شروع سیاست بازسازی و سازندگی، از مسئولیت اجرایی که در آن زمان خیلی سخت‌تر از کرسی ریاست مجلس بود، استقبال کنم و آرزوهای دیرینه خود را در جهت توسعه کشور و عدالت اجتماعی به کار گیرم که هر دو را پایه اساسی استقلال و قطع وابستگی و الگوسازی برای سایر جوامع عقب افتاده می‌دانسته و هنوز می‌دانم...»

که واقعا هدفش نویسندگی باشد، امروز و فردا نمی‌کند... تازه‌کارها می‌خواهند همه حرف‌شان را در یک کتاب بزنند... روی مضمون متمرکز باشید... اگر در داستان‌تان به تفنگی آویزان به دیوار اشاره می‌کنید، تا پایان داستان، نباید بدون استفاده باقی بماند... بگذارید خواننده خود کشف کند... فکر نکنید داستان دروغ است... لزومی ندارد همه مخاطب اثر شما باشند... گول افسانه «یک‌‌شبه ثروتمند‌ شدن» را نخورید ...
ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...