کتاب «هایدگر و نازیسم» [Heidegger and nazism] نوشته‌ی ویکتور فاریاس [Victor Farías] با ترجمه‌ی البرز حیدپور منتشر شد.

هایدگر و نازیسم» [Heidegger and nazism] نوشته‌ی ویکتور فاریاس [Victor Farías]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، کتاب «هایدگر و نازیسم» واکنش بی‌سابقه‌ای در محافل دانشگاهی و رسانه‌های عمومی اروپا برانگیخت و فیلسوفی چون ریچارد رورتی آن را پادزهر شگرفی در برابر دفاعیه‌های طفره‌آمیز از هایدگر دانست.

در اینکه هایدگر، نازیسم و هیتلر، یعنی نمادهای شر مطلق در عصر ما، را برگزید جای تردید نیست، اما روایت رسمی همواره با این توجیه که پیوند هایدگر با نازیسم امری گذرا و بی‌ارتباط با فلسفه‌ی او بود، سعی در دفاع از او داشته است. فاریاس در این کتاب که نتیجه‌ی بیش از ده سال پژوهش گوشه‌گیرانه و بی‌هیاهو در کنج بایگانی‌ها و کتابخانه‌های سراسر اروپا است، این روایت رسمی را زیر سؤال می‌برد. او به‌طور مستند نشان می‌دهد اولاً، پیوند هایدگر با نازیسم امری گذرا و محدود به دوره‌ی ریاست او در دانشگاه فرایبورگ نبود، بلکه تا پایان جنگ جهانی دوم و شکست نازیسم ادامه یافت. ثانیاً، انتخاب هایدگر رخدادی فرعی و تصادفی نبود، بلکه ریشه در همخوانی فلسفه‌ی او با ایدئولوژی نازیسم داشت، آثار و اندیشه‌های بعدی هایدگر نیز، نشان‌دهنده‌ی باور دیرپای او به برتری زبان و فرهنگ آلمان، رسالت تاریخی آن، و به گفته‌ی خودش، «عظمت و حقیقت درونی نازیسم» است، باوری که تا پایان عمر از آن دست برنداشت.

خشم هواداران هایدگر از این کتاب بی‌دلیل نیست. فاریاس با اسناد و مدارک فراوان روابط هایدگر با نازی‌های آلمان و فاشیست‌های ایتالیا را نشان داده، و حقیقتی را که تاکنون، در لفافه‌ی پژوهش‌های فضل‌فروشانه‌ی آکادمیک از مردم پنهان شده بود، به داوری عموم گذاشته است. از این پس، هرگونه لاپوشانی و تفکیک میان هایدگرِ فیلسوف و هایدگرِ نازی ناممکن است.

کتاب «هایدگر و نازیسم» در ۵۰۴ صفحه و به قیمت ۶۵۰ هزار تومان از سوی نشر مرکز منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ................

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...