کتاب «قالی‌های عشایری جنوب ایران» [Tribal rugs of southern Persia] نوشته‌ جیمز اپی‌ [James Opie] با ترجمه طاهره نوری کوچی توسط انتشارات «نامه پارسی» منتشر شد.

قالی‌های عشایری جنوب ایران» [Tribal rugs of southern Persia]  جیمز اپی‌ [James Opie]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، جیمز اپی در این کتاب، دیدگاهی منحصربه فرد از بافته‌های خارق‌العاده پنج گروه اصلی عشایر جنوب ایران ارایه می‌کند.

وی تصریح می‌کند که قالی‌های مردمان عشایر و روستانشین سال‌ها اشتباه نام‌گذاری شده و همگی با نام‌های تجاری نه‌چندان دقیق شناخته شده‌اند، بنابراین برای اولین بار بافته‌های آنان را کاملاً مشخص و تعریف می‌کند.

در این کتاب، تفاوت‌ها و شباهت‌های بافته‌های اتحادیه‌های ایلی قشقایی و خمسه و ایلات لر، بختیاری، افشار و بسیاری زیرگروه‌های عشایری دیگر به کمک تصاویر رنگی باکیفیت و توضیحات روان به ثبت رسیده، همچنین شواهدی از تاثیر شیوه‌های قالی‌بافی متقدم و متاخر در قالی‌های عشایری آمده است.

جیمز اپی، متولد سال 1939 میلادی در ایالت اوهایو آمریکاست. وی از طریق نوشته‌های گئورگی ایوانوویچ گورجیف با سنن فرشبافی آسیا آشنا شد و در پی مطالعه نظریات گورجیف درباره تاریخچه کاربرد نواها در زمان ساخت بناهای باشکوه معماری اسلامی و نیز کتاب معماری ایرانی اثر آرتور پوپ شیفته معماری اسلامی شد.

وی به دنبال این شیفتگی به تبریز، اصفهان و سپس شیراز سفر کرد و در بازار وکیل شیراز با قالی‌های عشایری جنوب ایران آشنا شد. این آشنایی او را به دنیای باشکوه هنر قالی‌بافی عشایری سوق داد و در ادامه مسیر زندگی عاشقانه در این دنیای شگفت‌انگیز و لبریز زیبایی به پژوهش و نیز تجارت مشغول شد.

«قالی‌های عشایری جنوب ایران» در 236صفحه به قیمت 500هزار تومان عرضه شده است.

................ هر روز با کتاب ................

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...