نمایشنامه «ملاقات بانوی سالخورده» نوشته فردریش دورنمات با ترجمه حمید سمندریان منتشر خواهد شد.

به گزارش ایبنا، این نمایشنامه، داستان زنی میلیاردی است که تصمیم دارد از شهر و زادگاه دوران جوانی‌اش دیدن کند. شهری فقیر و مخروبه که شهردار، معلم و ساکنان آن تلاش دارند تا با تحریک احساسات او، چند میلیونی از او بگیرند و صرف آبادانی شهرشان کنند.

«ملاقات بانوی سالخورده» نوشته فردریش دورنمات با ترجمه حمید سمندریان از سوی انتشارت قطره به چاپ می‌رسد. این نمایشنامه توسط مترجمان و ناشران مختلف در سال‌های متفاوت به چاپ رسیده است.

این نمایش در سال 1386 به کارگردانی سمندریان در تالار اصلی تئاترشهر به روی صحنه رفته است. گوهر خیراندیش، پیام دهکردی، علی رامز، فرخ نعمتی، احمد ساعتچیان، میرطاهر مظلومی، هوشنگ قرانلو، مهدی بجستانی، ژاله شعاری، الیکا عبدالرزاق و علیرضا ناصحی به عنوان بازیگر در این نمایش حضور داشتند.

«زندگی زناشویی آقای می.سی.سی.پی»، «دیدار بانوی پیر»، «فیزیکدان‌ها» و رمان «دره‌ درهم ریخته» از جمله آثار دورنمات به شمار می‌آید.

زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...