«تراژدی کوریولانس» با ترجمه‌ای جدید از مهران صفوی منتشر شد.

به گزارش ایبنا، نام «شاه لیر»، «هملت»، «تاجر ونیزی» و «مکبث» شکسپیر را بارها شنیده‌ایم و خوانده‌ایم و حتی اجرای صحنه‌ای آن‌ها را نیز دیده‌ایم، اما اثر دیگری از شکسپیر هست که کمتر به آن پرداخته شده و آن «تراژدی کوریولانس» است.

این نمایشنامه سرگذشت سردار افسانه‌ای رومی به نام گایوس مارسیوس کوریولانوس را روایت می‌کند و از  کامیابی‌اش در نبرد سخن می‌گوید و به دلایل اختلافات داخلی قصد می‌کند با دشمن مردمان رم همراه شود و از اهالی این سرزمین باستانی انتقام بگیرد. اما مادر و همسر کوریولانس مانع از انجام کارش می‌شوند در آخر رم به آرامشی نسبی می‌رسد که این آرامش را مدیون زنان است. درواقع این نمایشنامه علاوه بر جنگ و نبرد، قدرت زنان را به تصویر می‌کشد و نشان می‌دهد که چگونه زنان می‌توانند بر قدرت و مردان بر مسند نشسته اثر بگذارند.
 


صحنه‌ای از فیلم کوریولانس اثر رالف فاینس

در قسمتی از نمایشنامه «تراژدی کوریولانس» می‌خوانیم:
منینیوس: «ننگ بر تو... ننگ... این برافروختن است نه فرو نشاندن.
سناتور اول: در هم شکستن شهر است و زیر و زبر کردنش.
سسینیوس: شهر چیست جز مردم درونش؟
پلبی‌ها: آری، آری... شهر جز مردمش نیست.
بروتوس: ما به رضای همه، عاملان برگزیده مردم شدیم.
پلبی‌ها: چنین هم باقی خواهید ماند...
منینیوس: یحتمل هم که جز این نخواهد شد.
کومینیوس: با خاک یکسان کردن شهر است؛ فروافکندن سقف است به کف و در خاک نشاندن مصالح منظم برهم نشسته به شکل تل و توده‌هایی فروریخته و درهم آویخته.
سیسینیوس: مستوجب مرگ است.» (صفحه 134)

برتولت برشت از «تراژدی کوریولانس» اقتباسی انجام داده و نمایشنامه‌ای با همین نام نوشته است؛‌ همچنین «جان آزبرن» اقتباسی از این اثر شکسپیر انجام داده و نمایشنامه «جایی که رم می‌نامند» را نگاشته و جان لوکان نیز فیلمنامه‌ای از «تراژدی کوریولانس» نوشته که رالف فاینس آن را کارگردانی کرده است. حامد اصغرزاده نیز این نمایش را در ایران روی صحنه برده است.


صحنه‌ای از نمایش کوریولانس اصر حامد اصغر‌زاده
 

 بنگاه ترجمه و نشر پارسه کتاب «تراژدی کوریولانس» اثر شکسپیر را با ترجمه مهران صفوی، در 327 صفحه، با قیمت 39000 تومان و در 700نسخه منتشر کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...