اندوه هفت نمایشنامه‌نویس | اعتماد


برای آنها که دوستدار خواندن نمایشنامه‌اند، کتاب کوچک نشر نیلا، یکی از بهترین گزینه‌هاست از این رو که در میان صدها کتاب این مجموعه وزین، شمار زیادی نمایشنامه هم هست که در حجمی کم و قطعی کوچک، فضایی دراماتیک از یک نمایش را در ذهن مخاطب می‌آفرینند و در میان این نمایشنامه‌ها، یکی از آثار درخشان و تامل‌برانگیز تونی کوشنر[Tony Kushner]، نمایشنامه‌نویس امریکایی را هم می‌توان بازیافت: «رونوشت معکوس: شش نمایشنامه‌نویس هفتمی را به خاک می‌سپارند» که با نقش‌آفرینی هفت نمایشنامه‌نویس با سبک‌ها و رویکردها و معرفت‌شناسی‌های مختلف، درواقع به آن فضا و گفتمانی هم اشاره دارد که هر نمایشنامه‌نویسی در تاریخ معاصر ادبیات نمایشی امریکا در آن رشد می‌کرده است.

تونی کوشنر[Tony Kushner]، «رونوشت معکوس: شش نمایشنامه‌نویس هفتمی را به خاک می‌سپارند»

اما آنچه در این نمایشنامه مشهود است و آن را ممتاز می‌کند، بازتاب نگاه انتقادی-سیاسی نویسنده است در مواجهه با مسائل کلان جهان، حقوق بشر، جنگ‌ها؛ در مقدمه کوتاهی که در معرفی کوشنر بر تارک کتاب نشسته، اشاره شده است که: «آثار تونی کوشنر رکوردی از جوایز و چندین دکترای افتخاری از دانشگاه‌های مختلف برای او در پی داشته‌اند؛ هر چند که عقاید سیاسی‌اش، ازجمله در انتقاد از جمهوری‌خواهان و نیز اعتراضاتش به صهیونیسم و رفتار دولت اسراییل با فلسطینیان باعث شده برخی از تقدیرها یا اهدای دکترای افتخاری به او در برخی دانشگاه‌ها با جنجال و مخالفت روبه‌رو شود.» کوشنر همین رویکردهایش را در نمایشنامه پیش رو نیز، در قالب دیالوگ‌هایی بازنمایی کرده است که در دهان یکی از نمایشنامه‌نویس‌هایش، بیف، می‌گذارد: «خواب می‌بینم محض تقویت سیطره آلمان بر اروپای شرقیه که ما تو بوسنی مداخله می‌کنیم.» و همین بیف است که در جای دیگری، نمایشنامه‌نویس امریکایی را از این رو که اغلب در ناز و نعمت و آرامش نسبی سرزمینش زیسته است، به چالش می‌کشد: «برشت در تبعید کل دنیا رو زیر پا گذاشت. برلین. اسکوسبو-استراند. استکهلم. هلسینکی. لنینگراد. مسکو. ولادی‌وستک. مانیل. لس‌آنجلس. یه توقف کوتاه تو واشنگتن برای دیدن «خانه کمیته مبارزه با فعالیت‌های ضد امریکایی» نیویورک. پاریس. زوریخ. سالزبرگ. پراگ. برلین. نمایشنامه‌نویس امریکایی – اصلا چه جور چیزی هست؟ رنگ تبعیدم ندیده، همیشه تو ناز و نعمت بوده.»

افزون بر این کوشنر در این نمایشنامه کوتاه و کوبنده درباره مانیفست نویسندگی نیز حرف زده است که در جای خود به راستی تأمل‌برانگیز است: «هرجور نوشتن تلاشیه برای ثبت چیزهایی که به چنگ نمی‌آن- فکر، گفتار، هرچی که چشم می‌بینه-و حفظ کردنشون روی الواح گلی، روی سنگ، روی کاغذ. کار نویسنده به چنگ آوردنه. ما نمایشنامه‌نویس‌ها می‌نویسیم یا بهتر بگم خلق می‌کنیم تا دوباره اون به چنگ اومده‌ها رو آزاد کنیم. نه ثبت کردن، نه توصیف کردن، که... خلق کردن. با ریشه‌های باستانیش. این کاریه که قبل نوشتن می‌کنیم، خام‌تره، کاریه که آدم با دست‌هاش انجام میده، با پنجه‌هاش، برای ورز دادن کلمات... دوباره رم دادن واژه‌ها به هوا... حل کردن و محو کردن‌شون. این ... نقض نوشتنه، انجام دادنش جون کندنه، بله، جون کندن محض. شکل زنده‌ای از عذابه.»

و به این ترتیب کوشنر در قصه نمایشی کوتاهی که به خاکسپاری نمادین و به حزن‌آکنده یک نویسنده رنج‌دیده اختصاص دارد، از رنج فراگیری پرده برمی‌دارد که هر نویسنده‌ای، مخصوصا آن‌گاه که نمایشنامه‌ای خلق می‌کند، با آن دست در گریبان است: «شکل زنده‌ای از عذاب» تا پیام‌های اندوه و اعتراض اجتماعی و سیاسی‌ات را در قالب خلاقانه نمایشنامه به گوش دنیا برسانی.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...