انتشارات چشمه مجموعه نمایشنامه های تحسین شده ای از چهره های شناخته شده جهان را ترجمه و منتشر و در اختیار علاقمندان قرار داده از «تولستوی و داریو فو تا وودی آلن و فردریش دورنمات و پابلو پیکاسو».

به گزارش خبرآنلاین، نمایش‌نامه «بار دانش» نوشته «لئو تولستوی» در مجموعه‌ «جهان تازه‌ نمایش» نشرچشمه منتشر شد. این نمایش‌نامه دهمین اثری است که از این مجموعه راهی ویترین کتاب‌فروشی‌ها می‌شود. «بار دانش» نمایش‌نامه‌ای با 33 شخصیت اصلی و فرعی یکی از مشهورترین آثار تولستوی در زمینه‌ ادبیات نمایشی و تئاتر است.

ناشر درباره نویسنده و این اثرش نوشته است: «تولستوی که به عنوان رمان‌نویس و داستان‌نویس شهرت دارد، برای ایجاد ارتباط با مردم بی‌سواد و عامی که توان خواندن کتاب‌هایش را نداشتند، چند نمایش‌نامه نوشت. در روزگاری که تولستوی می‌زیست صحنه‌های تئاتر روسیه توفیق زیادی در جذب مردم عامی داشتند و رونق خاصی یافته بودند. برای همین بیشتر نویسندگان روس که به فکر ایجاد ارتباط با مخاطبان وسیع‌تری بودند سعی می‌کردند با نوشتن نمایش‌نامه و اجرای آن در صحنه‌های تئاتر به این ارتباط دست پیدا کنند.»

خانواده‌ زویزدینتسف، که از طبقه ملاکان روسیه هستند، با دست‌رنج دهقانانی که روی زمین‌های‌شان عرق می‌ریزند، در رفاه و آسایش زندگی می‌کنند و اوقات خود را با تفریح و خوش‌گذرانی، عاطل‌وباطل می‌گذرانند. یکی از تفریحات‌شان احضار روح است که حتی دانشمند و پزشک و روشنفکر شهر نیز در آن شرکت می‌کنند و با آب‌وتاب سعی در توجیه علمی و فلسفی آن دارند. دهقان‌ها به شهر آمده‌اند تا طبق قولی که زویزدینتسف به آن‌ها داده، زمینی را که رویش کار می‌کنند از او بخرند، اما زویزدینتسف زیر قولش می‌زند و پول بیشتری مطالبه می‌کند که دهقان‌ها توان تهیه‌اش را ندارند. تانیا، کلفت باهوش زویزدینتسف که می‌خواهد با سیمون پسر یکی از دهقان‌ها ازدواج کند، از اعتقاد زویزدینتسف به احضار روح استفاده می‌کند و با طرح نقشه‌ای، علاوه‌بر این‌که اربابش را مجبور به امضای قول‌نامه‌ زمین‌ها می‌کند، او و همفکرانش را به خاطر اعتقادشان به احضار روح به تمسخر می‌گیرد.

تولستوی حدود 10 نمایش‌نامه کوتاه و بلند نوشته است. تعدادی از آن‌ها مانند «نخستین شراب‌انداز» و «پتر خباز» تمثیلی است و تعدادی دیگر مانند «بار دانش»، «سلطه‌ تاریکی» و «نوری در تاریکی می‌درخشد» نشان‌دهنده‌ زندگی مردم روسیه در میانه‌ قرن نوزدهم و مهم‌تر از همه، بیانگر مهارت و استادی این نویسنده‌ بزرگ در کار درام‌نویسی هستند.

بنابراین گزارش، در مجموعه «جهان تازه‌ی نمایش» نشرچشمه تا امروز 9 نمایش‌نامه‌ دیگر هم منتشر شده است، نمایش‌نامه‌هایی که هر یک در عالم درام و تئاتر تأثیر به‌سزایی داشتند:

داریو فو: جسدهای پستی، مرد برهنه و مرد فراک‌پوش و مارکولفا، خدمتکار خوشبخت با ترجمه جمشید کاویانی.

در این کتاب سه نمایش‌نامه‌ کمدی جمع‌وجور و مفرح از داریو فو آمده است. نمایش‌نامه‌هایی که هر یک نمونه‌هایی درخشان از کار تئاتری داریو فو، مهم‌ترین چهره‌ی تئاتر ایتالیا در نیمه‌ی دوم سده‌ بیستم هستند. در موقعیت‌های مختلف کمیک را بر بستر قصه‌ کوچک یکی می‌کند و در پیوندشان با مایه‌های سیاسی موردعلاقه‌اش و جنجال‌ها و مسائل روز، به حکایت گونه‌هایی می‌رسد که در عین جذاب بودن می‌توان آن‌ها را در ادامه‌ سنت کهن حکایت‌نویسی اروپایی دانست.

داریو فو: برای خرید که نباید پول داد و مرده‌فروشی
این دفتر در برگیرنده‌ یکی از مهم‌ترین و مشهورترین کمدی‌های فو است. «برای خرید که نباید پول داد» تقریباً به همه‌ زبان‌های زنده‌ دنیا ترجمه شده و بارها در گوشه‌و کنار دنیا به‌ روی صحنه رفته است. افزون بر این کمدی «مرده‌فروشی» هم نمونه‌ای است از مجموعه‌ انبوه کمدی‌هایی که او برای اجرا در تالارهای کوچک نوشته است.

 جولز فایفر: آدم‌بزرگ‌ها و تق‌تق
در این کتاب دو نمونه از مشهورترین کمدی‌های پرشتاب و مفرح آمده است. جولز فایفر از مهم‌ترین کارتونیست‌های نیمه‌ دوم سده‌ بیستم و نمایش‌نامه‌نویس تأثیرگذار دهه‌های هفتاد و هشتاد میلادی، پرتره‌هایی از امریکای زمانه‌اش به ‌دست می‌دهد. «تق‌تق» کمدی سورئالیستی دیوانه‌واری است در باب خیال‌بافی و سرخوردگی‌های جوانان خشمگین و پرشور دهه‌ هفتاد و «آدم‌بزرگ‌ها» تصویر استیصال خانواده‌ امریکایی نمونه و مطلوب دهه‌ هشتاد در مواجهه با واقعیت‌های جامعه‌اش. دو نمایش‌نامه‌ی جولز فایفر را «مهسا خلیلی» ترجمه کرده، این کتاب برنده جایزه‌ سومین ترجمه‌ سال از سوی خانه‌ تئاتر شده است.

ایشتوان ارکنی: خانواده‌ تت با ترجمه کمال ظاهری
«خانواده‌ تت» اعتراضی است به حد اعلا هنرمندانه علیه بیدادگری، تحقیر و پوک‌مغزی. ساختار و تکنیک‌ بیان قصه در آن به غایت بسته، فشرده و در عین‌حال درخشان و کم‌نظیر است. تمامی ماجرا در سومین تابستان جنگ‌ جهانی دوم در یک روستای کوهستانی، در خانه‌ لایوش تت، آتش‌نشان روستا و پیرامون آن روی می‌دهد.

وودی‌ آلن: دوباره اون آهنگو بزن سم و از این آب ننوشید با ترجمه بهرنگ رجبی
این دو نمایش‌نامه‌ وودی آلن نخستین تجربه‌های او در تئاتر برادوی هستند، و هر دو هم بعدتر با بازی خود او به فیلم درآمدند، کمدی‌‌هایی سرزنده و شوخ‌وشنگ و پرشتاب که غالب درون‌مایه‌ها و دغدغه‌های همیشگی آثار آلن را در خود دارند: پیچیدگی‌ها و بحران‌های روابط عاطفی، نسبیت‌های اخلاقی و تقارن‌ها و تصادف‌هایی که مسیر زندگی آدمی را یک‌سر دگرگون می‌کنند. دو متن؛ نوشته‌ یکی از چهار پنج طنزپرداز بزرگ سده‌ی بیستم است، نابغه‌ای که خودش مهم‌ترین دریغ زندگی‌اش را این می‌داند که کسی دیگر نیست.

 فردریش دورنمات: شهاب و اشترانیتسکی و قهرمان ملی با ترجمه آرش اباذری
دیدگاه بدبینانه و خرد تلخ‌اندیش فردریش دورنمات در تاریخ تئاتر دنیا یکه و یگانه است. اما آن‌چه او را از نام‌آوران همعصرش متمایز کرد و در جایگاه یکی از الهام‌بخش‌ترین نمایش‌نامه‌نویسان قرن بیستم نشانده، قالبی بود که برای بیان و روایت جهان تیره‌وتارش برگزید: کمدی.

دو نمایش‌نامه‌ «شهاب» و «اشترانیتسکی و قهرمان ملی» جلوه‌های تمام‌عیار از دید و نگاه این نمایش‌نامه‌نویس نام‌دار سوئیسی است. او به شکل استادانه‌ای تصویری از پیچیدگی‌های عصری می‌دهد که روزبه‌روز بر دهشتش افزوده می‌شود.

 کارلو گولدونی: دعواهای کیوتزا و نوکر دو ارباب با ترجمه عباس علی عزتی
کارلو گولدونی استادکار قرن‌هفدهمی کمدی فارس ایتالیایی، کمدیا دلارته، راوی چیره‌دست و نکته‌بین زندگی و روحیات و اخلاقیات طبقه‌ی متوسطی بود که در زمانه‌ زندگی او تازه داشت سر برمی‌آورد و جان می‌گرفت.

کارلو گولدونی با هدفی راسخ و جسم‌وجانی خستگی‌ناپذیر و تعصبی فوق‌العاده کار می‌کرد. صرف‌نظر از آثاری که احتمالاً از دست رفته، 9 تراژدی، 16 تراژدی کمدی، 137 کمدی، 57 طرح برای کمدی بداهه، 13 لیبرتو برای اپرای جدی و 49 تا برای اپرای کمدی، 2 نمایش مذهبی، 20 میان‌پرده و 3 فارس و 3 جلد خاطرات از خود به‌جا گذاشته است.

 پابلو پیکاسو: چهار دختربچه
متن «چهار دختربچه» به واسطه‌ تصاویر غریب و وجود عنصر رنگ و دیگر عناصر بصری که یادآور تابلوهای پابلو پیکاسو هستند، مرتباً حضور نقاش را در کسوت یک نمایش‌نامه‌نویس به ما یادآوری می‌کنند. درست است که در این نمایش‌نامه، پیکاسو با کلمات تصاویری را نقش می‌زند که ترسیم‌شان با خط‌ورنگ به‌نظر ناممکن می‌رسد، اما در گفتن این‌که پیکاسو کاری را که در نقاشی نمی‌توانسته بکند با کلمات انجام داده است، باید محتاط بود؛ زیرا چنین باوری نتیجه‌ی نگاه ظرف‌ومظروفی به هنر است حال آن‌که یک اثر هنری یا ادبی یک کل را می‌سازد که تأثیری یکه بر جا می‌گذارد. این نمایش‌نامه به همراه مؤخره‌ای از «چارلز مارویتز» با ترجمه‌ «عاطفه طاهایی» منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...