«هستی شناسی هنر مفهومی» با گردآوری و ترجمه علیرضا امیرحاجبی منتشر شد. این کتاب شامل مقالات و نقدهای رادیکال بزرگان و بنیان گذاران کانسپتچوآل آرت بر سیطره نظام سرمایه‌داری بر هنر است.

امیرحاجبی به خبرنگار مهر گفت: تازه‌ترین ترجمه من کتاب «هستی شناسی هنر مفهومی» است که به تازگی توسط کارگاه نشر اتفاق با همراهی مان‌کتاب منتشر شده و به زودی روانه کتابفروشی‌ها می‌شود. این کتاب در اصل دنباله «آغاز بی‌پایان: هنر مفهومی» است که با ترجمه من در سال ۱۳۹۲ توسط موسسه پژوهشی چاپ و نشر نظر منتشر شده بود.

وی افزود: مقالات این کتاب به قلم هنرمندانی چون آدریان پایپر، رابرت اسمیتسون، دن گراهام، سول لوویت، یان ویلسون و دیگر بنیان گذاران و پیشروهای هنر مفهومی در قرن بیستم است. همچنین در این کتاب سه گفت‌وگوی جذاب مطبوعاتی هم ترجمه شده است. یکی از گفت‌وگوها مصاحبه کاترین میه – که پیشتر از او کتاب «هنر معاصر تاریخ و جغرافیا» با ترجمه مهشید نونهالی منتشر شده – است با گروه «هنر و زبان» و دو دیگر نیز گفت‌وگوهایی است با رابرت اسمیتسون و سول لوویت. متنی از جان کیج نیز در این کتاب ترجمه شده است.

امیرحاجبی ادامه داد: در منابع فارسی زوایای پنهانی از هنر مفهومی وجود داشت. اینکه چه کسانی این هنر را آغاز کردند در مکتوبات فارسی مبهم و اسم آنها مطرح نشده بود. این در صورتی است که این هنرمندان در تاریخ هنر معاصر مهم بودند و اثر زیادی داشتند.

این هنرمند و مترجم همچنین درباره رویکرد و نگاه عمده هنرمندان هنر مفهومی در حوزه تئوریک گفت: در نگاه این هنرمندان نظریات ضدامپرالیستی و چپ به شدت وجود دارد. آنها نقد شدیدی به سیطره کاپیتالیسم در هنر و شرایط بازار هنر و حراجی‌های آمریکا وارد کردند. این نقد ارتباط هنر معاصر آمریکا با بازار و وال استریت را نیز دربر می‌گرفت. آنها سعی کردند با تولیدات خود، هنر را از شکل مبادله‌ای‌اش خارج کرده و از کالازدگی در بازار هنر حلوگیری کنند.

امیرحاجی در بخش دیگری از سخنان خود درباره گروه «هنر و زبان» گفت: این گروه پایه گذار کانسپت‌چوآل آرت در دهه ۶۰ میلادی است. در گفت‌وگوی کاترین میه با این گروه، اعضا نقدهای رادیکالی به استیلای بازار آمریکایی در هنر جهان کرده و به تقبیح تقلید اروپا و سایر نقاط جهان از الگوهای آمریکایی‌ها می‌پردازند. به طور کل نسل اولیه هنرمندان هنر مفهومی نقدهای بنیان برافکن بر نظام کاپیتالیستی حاکم بر جهان هنر و ارتباط بین سرمایه دار و هنرمند وارد کردند. متاسفانه مخاطبان فارسی زبان و دانشجویان هنر هنوز هم با آن نقدها آشنا نیستند و امیدوارم این کتاب بتواند در این زمینه راهگشا باشد.

علیرضا امیرحاجبی، دانش‌آموخته رشته آهنگسازی از مرکز پژوهش‌های تطبیقی آکوستیک و موسیقی پاریس (IRCAM) با گرایش ادیوسفر- طراحی فضاهای صوتی است. وی افزون بر موسیقی در عرصه‌های مختلفی از هنر معاصر و مدیاهای جدید از جمله پرفورمنس آرت، هنر چیدمان و ویدیوآرت تجربه‌های متعددی داشته است. به باور بسیاری از منتقدان امیرحاجبی از معدود هنرمندان هنرهای مفهومی و پرفورمنس آرت در ایران است که اجراهایی اصیل و مبتنی بر فلسفه وجودی این هنرها به مخاطبان ارائه می‌دهد. از مهمترین آثار امیرحاجبی در حیطه هنرهای مفهومی می‌توان به «پروژه سنگ - آینه در محوطه باستانی شهر یری»، «پروژه چار مسلمون در منطقه رودبار قصران»، «پروژه گوش سپردن به بادهای خورشیدی در خرانق یزد» و «پروژه چیدمان محیطی در یخچال تاریخی میبد» اشاره کرد.

از ترجمه‌های منتشر شده وی نیز می‌توان به این موارد اشاره کرد: «نامعین‌ها» اثر جان کیج، «تئاتر و هنر اجرا» شامل مقالاتی از آنتونن آرتو، آدولف آپیا، آلفرد ژاری، ریچارد شخنر و دیگران و «آغاز بی‌پایان: هنر مفهومی» شامل مجموعه مقالاتی از هنرمندانی چون فیلیپو توماسو مارینتی، هانیس ریشتر، جان کیج، سل لوویت، آنتونن آرتو و گفت‌وگوهایی با مارینا آبراموویچ و آلن کاپرا و همچنین یادداشتی از رابرت اسمیتسون.

هنر |
که واقعا هدفش نویسندگی باشد، امروز و فردا نمی‌کند... تازه‌کارها می‌خواهند همه حرف‌شان را در یک کتاب بزنند... روی مضمون متمرکز باشید... اگر در داستان‌تان به تفنگی آویزان به دیوار اشاره می‌کنید، تا پایان داستان، نباید بدون استفاده باقی بماند... بگذارید خواننده خود کشف کند... فکر نکنید داستان دروغ است... لزومی ندارد همه مخاطب اثر شما باشند... گول افسانه «یک‌‌شبه ثروتمند‌ شدن» را نخورید ...
ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...