کتاب «میکروکلیمای شهری؛ طراحی فضاهای بین ساختمان ها» [Urban microclimate : designing the spaces between buildings] اثر مشترک اویتر ارل، دیوید پیرل ماتر، تری ویلیامسن [David Pearlmutter, Evyatar Erell, and Terence Williamson] منتشر شد.

میکروکلیمای شهری؛ طراحی فضاهای بین ساختمان ها» [Urban microclimate : designing the spaces between buildings] اثر مشترک اویتر ارل، دیوید پیرل ماتر، تری ویلیامسن [David Pearlmutter, Evyatar Erell, and Terence Williamson]

به گزارش کتاب نیوز، «میکروکلیمای شهری» با ترجمه مهدی خزائی و مهدی مدیری توسط نشر نقد فرهنگ منتشر شد.

ناشر در معرفی این اثر آورده است: 

کتاب حاضر با توجه به خلأ مباحث مربوط به میکروکلیمای شهری و معماری و طراحی فضاهای بین ساختمان‌ها ترجمه شده است. در این کتاب دو موضوع اصلی مورد بررسی قرار گرفته است: 1. میکروکلیمای ساختمان که بر اقلیم داخلی ساختمان جهت رضایت ساکنان تأکید دارد 2. میکروکلیمای شهری که بر مسائل منطقۀ عمومی شهری و تأثیرات آن بر جوّ پایین متمرکز است. در حقیقت، در این کتاب تلاش شده است محیط داخلی و بیرونی ساختمان و همچنین معماری و طراحی فضاهای بین ساختمان‌ها بر اساس پارامترهای اقلیم‌شناسی و همچنین مؤلفه‌های شهری به صورت توأمان مورد بررسی قرار گیرد. از این‌ رو، کتاب حاضر برای طیف وسیعی از رشته‌های جغرافیا، معماری، شهرسازی و تمامی پژوهشگران و مدیرانی که به نوعی با اقلیم شهر و طراحی فضاهای شهری سروکار دارند، قابل استفاده است.

«میکروکلیمای شهری؛ طراحی فضاهای بین ساختمان ها» اثر مشترک اویتر ارل، دیوید پیرل ماتر، تری ویلیامسن در 392 صفحه در قطع رقعی و قیمت 140 هزارتومان در دسترس علاقمندان قرار گرفته است.

................ هر روز با کتاب ...............

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...