آداب المتعلمین. رساله‌ای در تعلیم و تربیت به عربی، نوشته خواجه نصیر الدین طوسی(579-672) دانشمند و فیلسوف نامدار ایرانی. شیوه‌های تعلیم تربیت از موضوعاتی است که دیرباز در تمدن اسلامی مورد بحث و تحقیق دانشمندان و فیلسوفان بزرگ بوده و آثار متعددی به طور مستقل یا در ضمن آثار دیگر در این باره پدید آمده است.

"آداب المتعلمین" خواجه نصیر به رغم ایجاز، از برجسته‌ترین آثار در این زمینه به شمار می‌رود. این رساله از همان ایام تالیف، چنان شهرت و مقبولیتی یافت که به صورت کتاب درسی جنبی در مدارس و حوزه‌‌های علمی درآمد؛ چنان که در عصر ما نیز در "جامع المقدمات" که از مشهورترین کتب مقدماتی طلاب علوم دینی است نیز درج گردیده است. خواجه در آغاز رساله تصریح کرده که چون تحصیل علم برای طالبان دشوار آمده و کسانی هم که در این کار مجاهدت می‌کنند ممکن است در بسیاری موارد بهره چندانی برنگیرند، تلاش نموده راه و روش علم آموزی را، آن چنانکه از استادان خویش شنیده یا در کتاب‌ها خوانده به اختصار بیان کند. وی این رساله را به دوازده فصل تقسیم کرده و فصل نخست را به بحث در ماهیت علم و برتری آن نسب به دیگر مشغله‌ها اختصاص داده و با استناد به احادیث و بداهت عقل، آن را وسیله نیل به سعادت ابدی و به منزله غذا برای روح دانسته است.

فصل دوم درباره نیت دانش‌جوست که باید برای رضای حق و نابودی جهل به طلب علم برخیزد و تا آنجا که می‌تواند، شوق و کوشش و بردباری نشان دهد. در فصل سوم به بحث درباره چگونگی انتخاب رشته علمی و استاد و همدرس پرداخته و متذکر شده که لازم است دانش‌جو  بهترین رشته‌های علمی را که به کار دین و آینده‌اش بیاید، برگزیند و از استادان، پرهیزکاران و دانشمندان و کهنسال‌ترین ایشان را انتخاب کند و چون به طلب علم وارد شهری می‌شود، دو ماهی درنگ کند تا بهترین استادان را بشناسد و آنگاه به گزینش دست زند و چون استادی برگزید، او را ترک نگوید و پایدار بماند تا کار را به انجام رساند. دانش‌جو، به ویژه در انتخاب درس، باید از راهنمایی و تجارب استاد بهره‌مند گردد. نیز در انتخاب همدرس باید که سخت هشیار باشد تا کسی را بیابد که دارای طبعی مستقیم و از تنبلی گریزان باشد و سخن دراز نگوید و فتنه‌گر و فساد‌گر نباشد. خواجه در همین فصل تاکید کرده که طالب علم باید در استنساخ کتاب ماهر باشد.

فصل چهارم در جدیت و همت بر تحصیل است. دانش‌جو باید  که همواره  آنچه را خوانده تکرار کند و بهترین وقت مرور درسها نیمه شب تا سحر است. همت عالی و جدیت در تحصیل علم نیر عامل مهم موفقیت است که اگر در کار نباشد، دانش‌جو به سر منزل مقصود نمی‌رسد. خواجه در اینجا، پر خوری و خواب را موجب سستی و تنبلی دانسته و رعایت اعتدال و توجه به پاکیزگی را توصیه کرده است.

فصل پنجم به بحث درباره وقت و اندازه و ترتیب اولین درسی که دانشجو می‌آموزد اختصاص یافته است. خواجه تصریح کرده که مبتدی در آغاز تحصیل، باید به اندازه‌ای درس گیرد که بتواند پس از دوبار تقریر مجدد استاد، آن را بفهمد و یاد بگیرد. نیز در نخستین جلسه درس، باید به تدریس مطلبی اکتفا شود که آسان‌تر و به فهم و درک دانش‌جو نزدیک باشد. متعلم نباید از مطلبی نفهمیده بگذرد که این موجب زوال فطانت و استعداد و تضییع وقت می‌گردد. همچنین، از لوازم  مهم تحصیل طرح سئوال و مناظره است به شرطی که از تعصب و خشم دور باشد؛ زیرا مناظره از تکرار درس مفید‌تر است. پس لازم است دانشجو همواره در دقایق آنچه خوانده تامل کند و به این کار خوگر شود.

فصل ششم در توکل است. دانشجو باید همت خویش را همه به  تحصیل علم مصروف دارد و در فکر گرد‌آوری رزق و روزی نباشد که این خود پاداشی عظیم دارد و لذتش بر همه لذایذ دنیوی می‌ارزد. فصل هفتم در زمان تحصیل علم است. گفته‌اند: ز گهواره تا گور دانش بجوی. اما بهترین دوره برای کسب علم روزگار جوانی و مساعدترین اوقات برای تلقین و تکرار سحر و میان دو نماز شب است.

فصل هشتم در فایده نصیحت معلم و مهربانی او نسبت به دانشجو است. اهل علم باید مهربان و پند آموز و دور از حسادت باشد و بکوشد تا دانش‌جویی ممتاز تربیت کند. دانشجو نیز باید از هرگونه نزاع و دشمنی پرهیز کند و به قهر با مخالفان نپیچد و تحمل ‌کند و نسبت به مومنان بدگمان نشود.

فصل نهم درباره شیوه بهره‌مندی و استفاده از وقت و تلمذ نزد استاد است. دانش‌جو باید در همه اوقات مترصد آموختن باشد و همواره قلم به کار دارد و هر چه از دانشمندان می‌شنود یادداشت کند، تا چیزی را از کف ندهد. باید فرصت را غنیمت شمارد و رنج و خواری را در طلب علم پذیرا باشد. تملق مذموم است جز در طلب علم.

فصل دهم در پرهیزکاری است. هر چه دانش‌جو پرهیزکارتر باشد، دانش‌اندوزی برایش ساده‌تر و فوایدش بیشتر است. پرهیزکاری همچنین مانع پرخوری پرخوابی و درازگویی می‌‌گردد؛ چنان‌که غیبت و مجالست با کسانی که سخن بسیار می‌گویند باعث تضییع عمر و وقت است.

فصل یازدهم مشتمل است بر بحث در آنچه موجب حفظ یا موجب فراموشی می‌گردد. به گفته خواجه، مهم‌ترین عامل تقویت حافظه جدیت در یادگیری و کم خوری و خواندن نماز شب و قرائت قرآن است. مسواک زدن و عسل خوردن و مخلوط کندر و شکر و روزی بیست و یک دانه کشمش سرخ خوردن حافظه را تقویت می‌کند و بیماری را از تن می‌راند. آنچه موجب فراموشی و ضعف حافظه می‌گردد ارتکاب گناه، افسردگی و غم دنیا خوردن است که دل را تاریک می‌گرداند. نیز خوردن خربزه و سیب ترش و نگاه به کسی که به دار آویخته شده و خواندن کتیبه قبور در ایجاد فراموشی مؤثر است.

در فصل دوازدهم، از آنچه موجب فراهم آمدن یا از کف رفتن رزق و روزی است و آنچه عمر را کوتاه یا دراز می‌کند سخن رفته است. خواجه در اینجا پس از ذکر حدیثی از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در این‌باره که دعا روز و روزی را و نیکی و پرهیزگاری عمر را افزایش می‌دهد، آورده که ارتکاب گناه به ویژه دروغ گویی، موجب فقر و تنگدستی می‌گردد و خوابیدن در صبح روزی را زایل می‌کند. وی سپس به ذکر موارد بسیاری از کارهایی که موجب کاهش عمر و تنگدستی می‌گردد پرداخته و در این باب به "طب النبی" اثر شیخ "ابوالعباس مستغفری" استناد جسته است.

رساله "آداب المتعلمین" علاوه بر چاپ سنگی در حاشیه رساله "الهدایة فی‌النحو" (مندرج در جامع المقدمات) به تصحیح یحیی خشاب در کتاب "نصوص الدراستة فی الحوزه العلمیه" نیز به چاپ رسیده است.

صادق سجادی. فرهنگ آثار ایرانی اسلامی. سروش

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...