کتاب «همسایه با سایه» به قلم عباس مهری آتیه وارد بازار کتاب شد.

همسایه با سایه عباس مهری آتیه

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، کتاب «همسایه با سایه» نوشته «عباس مهری آتیه» شاعر و محقق گیلانی از سوی نشر روزنه منتشر و روانه بازار کتاب شد.

وی در این کتاب کوشیده تا نگاهی تحلیلی، تطبیقی و زیباشناسانه بر اشعار «امیرهوشنگ ابتهاج» متخلص به «ه. ا. سایه» شاعر نام‌آور معاصر داشته باشد. مهری آتیه در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار کرد: تلاش کردم نقد و نظرم نسبت به آثار استاد ابتهاج را با مرور بر مقاطع مختلفی از زندگی ادبی، فرهنگی و اجتماعی وی به نگارش درآورم.

وی افزود: تأثیر پذیری و تأثیر گذاری استاد ابتهاج نسبت به شعرای هم‌دوره‌اش و همچنین درخششی که در آثار کلاسیک این شاعر بزرگ وجود دارد، از جمله محورهایی است که در این اثر بدان پرداخته‌ام.

در کارنامه ادبی مهرآتیه که سال ۱۳۳۴ در رودسر چشم به جهان گشوده، انتشار آثاری چون «گزیده اشعار معاصر- ش ۶۴- نشر نیستان»، «سال‌هایی در حصار حوصله»، «ردپای اسطوره در گیلان»، «آوازی برای دموکراسی»، «کاش می‌شد که دلم را به شما هدیه کنم» درج شده است.

و اما اکنون «همسایه با سایه» تازه‌ترین اثر انتشار یافته از این شاعر و محقق گیلانی است که در ۳۶۷ صفحه از سوی نشر روزنه منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...