مراسم بزرگداشت سلمان هراتی برگزار می‌شود.

مراسم نکوداشت شخصیت آموزگار شعر انقلاب با حضور قیصر امین‌پور، سیدضیاءالدین شفیعی و میراحمد میراحسان برگزار خواهد شد.

به‌گزارش ایسنا، این مراسم در دومین محفل دانشجویی ادبیات پایداری ساعت 15 روز چهارشنبه اول آذرماه در تالار کمال دانشکده‌ی ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران برپا می‌شود.

همچنین بررسی و ارزیابی مجموعه‌ی کامل شعرهای سلمان هراتی با حضور علی‌محمد مؤدب و محسن رزوان در دومین نشست نقد شعر دفاع مقدس، ساعت 15 روز یکشنبه پنجم آذرماه در مکان یادشده برگزار خواهد شد.

این نشست‌ها ازسوی هسته‌ی علمی دانشجویان شاهد و ایثارگر دانشکده‌ی ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران با مشارکت دبیرخانه‌ی شعر دفاع مقدس برپا می‌شوند.

سلمان هراتی اول فروردین‌ماه سال 1338 در تنکابن به‌دنیا آمد. شعر گفتن را از نوجوانی در سال 1355 آغاز کرد. نهم آبان‌ماه سال 1365 درحالی‌که برای تدریس به یکی از روستاها می‌رفت، در اثر یک سانحه‌ی رانندگی از دنیا رفت.

این شاعر معاصر، آثاری چون "از این ستاره تا آن ستاره"، "دری به خانه‌ی خورشید" ، "‌از آسمان سبز"، "گزیده‌ی ادبیات معاصر (2)" و "شعرهای سلمان هراتی" را از خود به‌جای گذاشته است.

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...