مراسم بزرگداشت سلمان هراتی برگزار می‌شود.

مراسم نکوداشت شخصیت آموزگار شعر انقلاب با حضور قیصر امین‌پور، سیدضیاءالدین شفیعی و میراحمد میراحسان برگزار خواهد شد.

به‌گزارش ایسنا، این مراسم در دومین محفل دانشجویی ادبیات پایداری ساعت 15 روز چهارشنبه اول آذرماه در تالار کمال دانشکده‌ی ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران برپا می‌شود.

همچنین بررسی و ارزیابی مجموعه‌ی کامل شعرهای سلمان هراتی با حضور علی‌محمد مؤدب و محسن رزوان در دومین نشست نقد شعر دفاع مقدس، ساعت 15 روز یکشنبه پنجم آذرماه در مکان یادشده برگزار خواهد شد.

این نشست‌ها ازسوی هسته‌ی علمی دانشجویان شاهد و ایثارگر دانشکده‌ی ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران با مشارکت دبیرخانه‌ی شعر دفاع مقدس برپا می‌شوند.

سلمان هراتی اول فروردین‌ماه سال 1338 در تنکابن به‌دنیا آمد. شعر گفتن را از نوجوانی در سال 1355 آغاز کرد. نهم آبان‌ماه سال 1365 درحالی‌که برای تدریس به یکی از روستاها می‌رفت، در اثر یک سانحه‌ی رانندگی از دنیا رفت.

این شاعر معاصر، آثاری چون "از این ستاره تا آن ستاره"، "دری به خانه‌ی خورشید" ، "‌از آسمان سبز"، "گزیده‌ی ادبیات معاصر (2)" و "شعرهای سلمان هراتی" را از خود به‌جای گذاشته است.

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...