مجموعه شعر و طنز‌های رضا رفیع در کتاب «تشویق اذهان عمومی» منتشر شد.

رضا رفیع تشویق اذهان عمومی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایلنا، کتاب «تشویق اذهان عمومی» مجموعه شعر و طنز و تحفه نطنز! در 176 صفحه و با قیمت 70 هزار تومان توسط انتشارات مروارید روانه بازار کتاب شده است.

رضا رفیع در آغاز کتاب «تشویق اذهان عمومی» در بخشی که نام آن را «افاضات و اضافات» گذاشته آورده است: ابتدا به ساکن عرض شود که این مجموعه، درهم است. خوشبختانه شاعرش در هم نیست، فقط شعرهایش درهم است. اگرچه گاه شعر طنز درست زاییده همین لحظات درهم بودن و بلکه درهم برهم بودن شاعر است که از کوزه ذهنش می‌زند بیرون. از کوزه همان برون تراود که در اوست. می‌تراود مهتاب/ می‌درخشد شب تاب/ نیست یک دم شکند خواب به چشم کس و لیک/ غم این خفته چند/ خواب در چشم ترم می‌شکند… حالا خب بنده خدا «نیما» به طور تخصصی و تعمدی، طنزپرداز نبود؛ وگرنه عدل در همین لحظات غمگنانه و مایوسانه، به عوض آن که دچار نشست شود، می‌نشست و طنزی می‌گفت و خواب از چشم همه می‌پراند و می‌پراکن. رسالت یک طنزپرداز همین است.

شاید شاعر از آن جهت عنوان کرده که اشعار این مجموعه از دو جهت قروقاطی است. یکی از جهت فرم و قالب اشعار که تلاش شده کمی از هم جا و طبقه‌بندی شوند. جهت بعدی نیز مضمون و محتواست، که به اقتفا و اقتضای سنین جوانی برای خودش شلم شوربایی است، چراکه در این مجموعه از غزل، قصیده، مثنوی گرفته تا قطعات و اخوانیات و دوبیتی‌ها و رباعیات آورده شده.

در پشت جلد کتاب «تشویق اذهان عمومی» آمده است:

در حاشیۀ «عبور ماشین ممنوع» / حقد و حسد و کدورت و کین ممنوع
ممنوع زیاد هست، اما ذکرش / جز یک دو سه تا به قدر گلچین ممنوع
هرجا که سیاستش نه شرقی – غربی است / نزدیک شدن به بوش و پوتین ممنوع
وقتی که مریض رفتنی شد، غیر از / آوردن مرده شو به بالین ممنوع
چون موجب مفسده است اشعار لطیف / توصیف دقیق ساق سیمین ممنوع
وقتی که محرّک است برخی حرکات / هر حرکت موزون؛ مثلاً این… ممنوع!

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...