والت ویتمن

23 خرداد 1400

والت (ولتر) ویتمن، Whitman, Walt (er) شاعر و روزنامه‌نگار آمریکایی (1819-1892) در لانگ آیلند Long Island از پدری انگلیسی و مادری هلندی زاده شد. در پنج‌ سالگی با پدر و مادر خویش در بروکلین Brooklyn که پدرش در آنجا تجارت می‌کرد، مستقر شد و تا یازده سالگی در دبستان این شهر به تحصیل پرداخت، سپس فن چاپ آموخت، در چاپخانه و سپس در روزنامه مشغول شد و در این راه بسیار پیشرفت کرد، چنانکه سردبیر روزنامه‌ی لانگ آیلندر Long Islander گشت. در این دوره مقاله‌های بسیار در موضوع‌های میهنی و آزادی‌خواهی در روزنامه‌های طرفدار دموکراسی منتشر کرد و اشعاری متوسط در قالب شعر رایج و داستان‌هایی کوتاه انتشار داد که پس از مرگش در دو جلد در 1921 فراهم آمد. ویتمن از 1846 سردبیری روزنامه‌ی بروکلین ایگل Brooklyn Eagle را برعهده گرفت، به جامعه‌ی پرهیاهو وارد شد، با شیفتگی بسیار در زندگی توده‌ی مردم غرق گشت و با ولع فراوان با مردم فقیر و طبقه‌ی پایین مجالست کرد تا بر وسعت دیدنی‌ها و شنیدنی‌های خویش بیفزاید؛ به تئاتر شکسپیر و به موسیقی و اپرای ایتالیایی علاقه یافت و به کافه‌های باب روز آمدوشد کرد.

والت ویتمن، Whitman, Walt (er)

پس به نیو اورلئان New Orléans سفر کرد و امکان یافت که ایالت‌های غربی و جنوبی آمریکا را بشناسد و از شیکاگو و منطقه‌های سرحدی دیدن کند که بعدها درباره‌ی همه‌ی آنها اشعار پرشوری سرود. در این دوره به مطالعه‌ی عظیمی دست زد و از اندیشه‌ها و احساس‌های گوناگون برای خلق اولین دیوان مایه گرفت که به نام برگ‌های علف Leaves of Grass در 1855 به وسیله‌ی خود او چاپ و منتشر شد، شامل دوازده شعر و دیباچه‌ای انتقادی که از ظهور شاعری خبر می‌داد که قصد داشت پیامبر دموکراسی و شاعر توده‌ی مردم باشد. او خود گفته است: «من در شعر کلمه‌ی دموکراسی، کلمه‌ی توده‌ی مردم را به‌کار می‌برم». می‌گفت که اشعار من صدای همه‌ی کسانی خواهد بود که خود صدایی ندارند تا به‌گوش برسانند و مانند گیاهی پیش‌پا افتاده‌اند که زبان حالشان سخن می‌گوید. ویتمن درباره‌ی همه افراد بشر سخن می‌گوید، از زن و مرد و از عشقی که به طور اساسی بر وجود همه‌کس حکمفرماست- عشقی جسمانی. ویتمن درباره‌ی تن همان‌قدر شعر می‌سراید که درباره‌ی روح. ازین‌رو نخستین چاپ دیوان برگ‌های علف سروصدای بسیار برانگیخت و مورد حمله‌ی سخت ناقدان و مردم قرار گرفت و آن را منافی اخلاق و عفت خواندند. تنها کسی که از آن طرفداری کرد امرسون Emerson بود که در وجود ویتمن تجسمی از احساس و ادراک شخص خود یافت، پس با شیفتگی به او نوشت: «در آستانه‌ی کار بزرگ ادبی به تو درود می‌فرستم».

این نامه در دیباچه‌ی چاپ دوم منتشر شد. دومین چاپ برگ‌های علف در 1856 انجام گرفت، شامل اشعاری تازه و سومین آن در 1860 که باز منظومه‌هایی تازه دربرداشت و تا 1892، سال مرگ شاعر، نه بار به چاپ رسید و همچنان به وسعت و غنایش افزوده گشت، چنانکه آخرین آن چهارصد و یازده قطعه شعر را شامل می‌شد. ویتمن در 1862 به هنگام جنگ‌های داخلی دست از روزنامه‌نگاری کشید و به ویرجینیا رفت تا از برادر مجروحش دیدن کند. از آن‌پس داوطلبانه به خدمت پرستاری وارد شد و تا 1864 با فداکاری بسیار در بیمارستان‌های ارتش در واشینگتن وقت خود را به پرستاری زخمی‌های جنگ مصروف داشت. تجربه‌های دردناک این دوره به وی لحن تازه‌ای بخشید و الهام‌بخش اشعاری درباره‌ی جنگ گشت که بیشتر آنها در چهارمین چاپ برگ‌های علف گنجانده شد. از جمله‌ی این اشعار آواز طبل Drum-Tape است در 1865. ویتمن که از ستایندگان پرشور آبراهام لینکلن بود از واقعه‌ی غم‌انگیز قتل او در 1865 پس از پیروزی بر مردم نژادپرست جنوب، سخت به هیجان آمد و در مرگ او چندین مرثیه سرود، از آن جمله شعری با عنوان آنگاه که گل‌های یاس آخرین بار در آستانه‌ی خانه شکفت When Lilacs Last in the Dooryard Bloom'd و شعر ناخدا! ناخدای من O Captain, My Captain! (1865) که در آن لینکلن را ناخدایی خوانده بود که مردم کشورش را تندرست به ساحل رسانده و خود «سرد و بی‌جان به خاک افتاده است».

ویتمن پس از جنگ در وزارت کشور آمریکا شغل کوچکی به‌دست آورد و چیزی نگذشت که به اتهام سرودن اشعار منافی اخلاق از کار معزول شد، پس با کمک دوستان شغل دیگری یافت که هشت سال در آن باقی ماند. در 1871 دو مقاله‌ی سیاسی به نام گذر به هند Passage to India و چشم‌اندازهای دموکراسی Democratic Vistas انتشار داد و در 1873 بر اثر افلیج‌شدن به کمدن Camden در ایالت نیوجرسی نزد مادر و برادر رفت. در این شهر هنرمندان و نویسندگان را به‌گرمی پذیرفت و خانه‌اش را مرکز آمدورفت عده‌ای از پیروانش ساخت و این دوره را که با اندوه مرگ مادر همراه بود، با نوشتن خاطرات و اندیشه‌هایی گذراند که با عنوان روزهای نمونه و مجموعه‌ی نوشته‌ها Specimen Days and Collect در 1882 انتشار یافت. سال‌های آخر عمر ویتمن به اصلاح و تجدیدنظر دیوان برگ‌های علف سپری شد تا سرانجام در 1892 از بیماری فلج و سل درگذشت. زندگی‌نامه‌ی شخصی Autobiographia ویتمن در 1892 و آثار کاملش به نام آثار منظوم و منثور والت ویتمن Complete Poems and Prose of W'W در 1889 انتشار یافت و بار دیگر کامل‌تر در ده جلد در 1902 به‌چاپ رسید.

اثر مهم والت ویتمن برگ‌های علف است، دیوانی پرحجم و بدون پیوستگی تاریخی، شامل اشعاری در بیان اندیشه و ادراکی متفاوت با ادراک سایر شاعران. پیش از ویتمن شعر در مقامی والا جای داشت و از موضوع‌ها و عشق‌های عالی قدم پایین‌تر نمی‌گذاشت، چنانکه با زندگی واقعی پیوستگی نداشت. ویتمن شعر را از مرتبه‌ی بلند هنری فرود آورد و برخلاف رسم جاری آن را به زندگی پیوند داد، خاصه به زندگی توده‌ی مردم. عشق به زندگی و دوستی بشر، مقدس‌شمردن نفس، زیبایی مرگ، تساوی همه‌ی مردم و جاودانگی روح موضوع‌های اصلی شعر ویتمن است. در نظر ویتمن عشق رشته‌ای است که مردم جهان را به یکدیگر می‌پیوندد و به اشخاص و اشیاء جان می‌بخشد. ویتمن خود را با طبیعت، دریا و کوچکترین مظهر عالم خلقت می‌آمیزد و می‌گوید: «راز برگ علف کمتر از گردش ستارگان اهمیت ندارد». روح و جسم در دنیای ویتمن از یکدیگر جدا نیست و روح در نظر او نباید در درجه‌ای بالاتر از تن قرار گیرد. زیبایی روح در اشعار ویتمن همچنان زیبایی تن ستوده می‌شود و همین ستایش است که اشعار او را شهوانی و برخلاف عفت و اخلاق معرفی کرده است. ویتمن می‌گوید: «تنها چهره یا تنها مغز نیست که الهام‌بخش شعر است، من تأکید می‌کنم که تن به‌طور کامل خود شایسته‌ی توصیف است».

ویتمن در همه‌ی اشعار خود وجود دارد، گذشته از موضوع و غنای شعر، ویتمن همه‌جا خود را وصف کرده است. او پیوسته در برابر دوگانگی «من» و «توده‌ی مردم» قرار داد و خوب می‌داند که همه‌ی سرچشمه‌های شعری و نیروی فکری او به توده‌ی مردم بازمی‌گردد و در عین حال می‌داند که این اوست که به توده‌ی مردم می‌آموزد چگونه به افتخار شغل و حرفه‌ی روزانه‌ی خویش آگاه باشند. ویتمن در عالم سیاست شاعری میهن‌پرست و طرفدار دموکراسی است. در شعر برای تو، ای دموکراسی! For You, O Democracy! آرزوی زمانی را دارد که خورشید دوستی و یکدلی بر همه‌ی سرزمین‌ها بتابد. ویتمن بیش از هر شاعر دیگر از دموکراسی الهام گرفته است. او در شعر همه نوع کلمه را وارد می‌کند، کلمه‌های عامیانه، عبارت‌های جغرافیایی، حرفه‌ای و روزنامه‌ای. ویتمن از روی اراده یا ادبیات رایج و قراردادی قطع رابطه می‌کند، ساختمان عروضی را به اشعار کوتاه و نغمه‌هایی که بیان حال باشد، تبدیل می‌کند، نغمه‌های آهنگین مردم در حال حرکت، نغمه‌ی کار، نغمه‌ی کوشش، نغمه‌ی بشر جدید و خلاصه به هریک از اشعار مقامی می‌دهد که با ساختمان اثر متناسب است. بدین‌طریق غرابت، شیوه‌ی کلام و پا نهادن شاعر بر وزن و قافیه و قواعد شعری رایج، در نظر ادیبان قرن نوزده همان‌قدر زننده آمد که بی‌پروایی در موضوع. با همه‌ی تحقیرها و بی‌اعتنایی‌ها که در زمان زندگی ویتمن درباره‌ی شعر او صورت گرفت، اشعارش طرفداران بسیار و پیروان فراوان یافت. حتی خوانندگانی که شخصیت و فکر و روح او را انکار می‌کردند، به‌تدریج او را شاعری بزرگ یافتند. اشعار ویتمن در انگلستان مورد تقدیر و تحسین کارلایل، راسکین، تنیسون و دیگران قرار گرفت و نفوذش بر بسیاری از شاعران آمریکایی قرن بیستم قاطع بود- نفوذی که در اروپا، خاصه در روسیه نیز مشاهده شد.

زهرا خانلری. فرهنگ ادبیات جهان. خوارزمی

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

که واقعا هدفش نویسندگی باشد، امروز و فردا نمی‌کند... تازه‌کارها می‌خواهند همه حرف‌شان را در یک کتاب بزنند... روی مضمون متمرکز باشید... اگر در داستان‌تان به تفنگی آویزان به دیوار اشاره می‌کنید، تا پایان داستان، نباید بدون استفاده باقی بماند... بگذارید خواننده خود کشف کند... فکر نکنید داستان دروغ است... لزومی ندارد همه مخاطب اثر شما باشند... گول افسانه «یک‌‌شبه ثروتمند‌ شدن» را نخورید ...
ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...