نقد فرهنگ نخستین چاپ خود از «هایدگر در ایران؛ نگاهی به زندگی، آثار و اندیشه‌های سیداحمدفردید» نوشته بیژن عبدالکریمی را منتشر کرد. این کتاب پیشتر توسط موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه منتشر شده بود.

هایدگر در ایران؛ نگاهی به زندگی، آثار و اندیشه‌های سیداحمدفردید بیژن عبدالکریمی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، انتشارات نقد فرهنگ نخستین چاپ خود از کتاب «هایدگر در ایران؛ نگاهی به زندگی، آثار و اندیشه‌های سید احمد فردید» نوشته بیژن عبدالکریمی را در ۴۰۴ صفحه و بهای ۱۴۵ هزار تومان منتشر کرد. این کتاب پیشتر به سال ۱۳۹۲ توسط مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران منتشر شده بود.

این کتاب پژوهشی است درباره آرا و افکار هایدگر، فیلسوف آلمانی قرن بیستم، که به‌دنبال خود زمینه‌ای را فراهم می‌سازد تا به اقتضای مباحث، نسبت به سنت نظری خود در مقایسه با سنت متافیزیک غربی تأمل کرده، توان مقایسه فلسفه مشاء، فلسفه اشراق، کلام، تصوف و عرفان با تفکر هایدگر را بیابیم و در واقع نظرات این فیلسوف نامدار را به‌منزله آیینه‌ای برای فهم بهتر اندیشه‌های خود به کار بریم.

نگارنده در این اثر بر آن بوده تا صبغه فلسفی مباحث را، اولویت پژوهشی خود قرار داده، مباحث جامعه‌شناختی - تاریخی را تا سر حد مسائل فلسفی ارتقا بخشد. با عنایت به نقش غیرقابل انکار سیداحمد فردید، در معرفی و شناسایی هایدگر و اندیشه‌هایش در ایران، پرداختن به زندگی، آثار و اندیشه‌های وی قسمت عمده‌ای را در این کتاب به خود اختصاص داده است.

اما نکته مهمی که عبدالکریمی در این کتاب بیان می‌کند، این است که نه سید احمد فردید، بلکه هانری کربن برای نخستین بار مارتین هایدگر را به ایرانیان معرفی کرده است و این از نظر او امری یقینی است. البته این نظریه را پیش از عبدالکریمی، رسول جعفریان تاریخ‌نگار ایرانی در کتاب «جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی - سیاسی ایران (از روی کار آمدن محمدرضا شاه تا پیروزی انقلاب اسلامی) سال‌های ۱۳۲۰ – ۱۳۵۷» به عنوان یک «احتمال» مطرح کرده بود.

عبدالکریمی در راستای اثبات این ادعا نوشته است که کربن نخستین مترجم فرانسوی «هستی و زمان» هایدگر بود و انتشار ترجمه او باعث انقلابی در جریان‌های فلسفی وقت در فرانسه شد. دلیل دیگر او این است که کربن پیش از آمدن به ایران، با هایدگر دیدار داشت و پیش از روی آوردن به فلسفه اسلامی، یک متفکر هایدگری بود. از دیگر دلایل عبدالکریمی بزرگ‌تر بودن کربن از نظر سنی نسبت به فردید است.

می‌دانیم که فردید پیش از ورود کربن به ایران در مقاله‌ای به نام هایدگر اشاره کرده بود، هرچند که شاید تفسیرش از آرا او بیراهه بوده باشد. بهرحال دلایل عبدالکریمی درباره این ادعا را نمی‌توان چندان پذیرفت. هرچند که کتاب او خواندنی است و بسیاری از ابهام‌ها درباره شخصیت فردید را برطرف می‌کند.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...