کتاب «عرفان و فلسفه» [Mysticism and philosophy] نوشته والتر ت. استیس [Walter Terence Stace] با ترجمه بهاءالدین خرمشاهی توسط انتشارات سروش به چاپ دهم رسید.

عرفان و فلسفه» [Mysticism and philosophy]  والتر ت. استیس [Walter Terence Stace]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، والتر ترنس استیس (۱۸۸۶-۱۹۶۷م.) نویسنده و فیلسوف انگلیسی، در کتاب «عرفان و فلسفه» درصدد پاسخ دادن به این پرسش است: حال یا تجربه عرفانی چه رابطه‌ای با مسائل مهم فلسفه دارد؟

از منظر روان‌شناسی پژوهش، در واقع، «عرفان» موضوع این کتاب است و «فلسفه» رویکرد آن. استیس، که در فلسفه استاد بوده، ادیان و مذاهب شرق و غرب را نیز، توأمان می‌شناخته است. در نظر او، دیانت و تجربه دینی همسان با عرفان است و عرفانی که وی از آن سخن می‌گوید عرفان قدیم یا جدید یا عرفان نحله و ملّتی خاص نیست. او ویژگی‌های مشترکی را که در «عرفان‌ها» می‌بیند مدّ نظر دارد و، به محک فلسفه، از این نقد عیار می‌گیرد؛ آن هم فلسفه‌ای از نوع فلسفه اسپینوزا در کتاب «اخلاق»، و دور از صغرا و کبراهای فراوان منطقی و استدلال‌های خسته‌کنندة فلسفی.

آثار استیس زبانی ساده و بدون پیچش دارند.

چاپ دهم کتاب «عرفان و فلسفه» با ۳۸۴ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۱۰۰ هزار تومان عرضه شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...