چاپ ششم رمان «کاندید یا خوشبینی» (Candide or Optimism)‌ اثر فرانسوا ولتر [francois voltaire] با ترجمه جهانگیر افکاری از انتشارات علمی و فرهنگی به بازار کتاب عرضه شد.

کاندید یا خوشبینی» (Candide or Optimism)‌ اثر فرانسوا ولتر francois voltaire

به گزارش کتاب نیوز، این کتاب داستان کاندید، جوان ساده‌لوحی را روایت می‌کند که تحت تأثیر آموزه‌های خوش‌بینانه استادش «پانگلوس» زندگی می‌کند. کاندید در سفری پر از ماجراهای گوناگون و تلخ، جهان‌بینی ساده و خوش‌بینانه‌اش را به چالش می‌کشد و در نهایت به این نتیجه می‌رسد که «باید باغ خود را بکاریم».

این کتاب با طنز تند و کنایه‌آمیز خود به نقد فلسفه خوش‌بینی لیبنیتس و شرایط اجتماعی و سیاسی زمان خود می‌پردازد. (طنز و هجو، نقد فلسفه خوش‌بینی، ماجراجویی و سفر، شخصیت‌های متنوع) از شاخصه‌های مهم این کتاب است که آن را به یکی از آثار برجسته ادبیات جهان تبدیل کرده است.

پیام اصلی کتاب این است که به جای تکیه بر خوش‌بینی بی‌پایه، باید به کار و تلاش خود بپردازیم. پایان داستان که کاندید تصمیم می‌گیرد "باغ خود را بکاریم"، بیانگر این دیدگاه است.

ولتر، با نام اصلی فرانسوا ماری آروئه (François-Marie Arouet)، در ۲۱ نوامبر ۱۶۹۴ در پاریس به دنیا آمد و در ۳۰ می ۱۷۷۸ در پاریس درگذشت. او یکی از برجسته‌ترین فیلسوفان و نویسندگان عصر روشنگری بود و تأثیر زیادی بر ادبیات و تفکر فلسفی زمان خود داشت. او نویسنده‌ای پرکار بود و در زمینه‌های مختلفی از جمله فلسفه، تاریخ، تئاتر و شعر فعالیت کرد. برخی از آثار مشهور او عبارتند از: «کاندید یا خوشبینی» (Candide, or Optimism)، «نامه‌های فلسفی» (Philosophical Letters)، «فرهنگ فلسفی» (Philosophical Dictionary)، «زایرک» (Zadig).

ولتر یکی از پیشگامان روشنگری بود و در نوشته‌هایش به دفاع از عقل، علم، و آزادی بیان پرداخت. او منتقد سرسخت کلیسا و استبداد بود و به ترویج تساهل مذهبی و حقوق بشر علاقه‌مند بود.

جهانگیر افکاری در سال 1340 چاپ نخست این کتاب را به زبان فارسی ترجمه کرده است، او یکی از مترجمان برجسته ایرانی است که در سال ۱۲۹۶ به دنیا آمد و در سال‌های پیش از کودتای ۱۳۳۲ به فعالیت سیاسی در حزب توده پرداخت. پس از آزادی، به ترجمه آثار ادبی و سیاسی روی آورد و آثار ارزنده‌ای از نویسندگان برجسته جهان را به فارسی ترجمه کرد و در طول زندگی خود ترجمه‌هایی از نویسندگانی مانند فرانسوا ولتر، فیودور داستایفسکی، آنتون چخوف و لئو تولستوی انجام داده است.

انتشارات علمی و فرهنگی در پاییز 1403 چاپ ششم این کتاب را با 131 صفحه به قیمت 180 هزار تومان به بازار کتاب عرضه کرده است.

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...