گاهی مضمون نگارش به اندازه‌ای ارزشمند است که نگارنده بدون توجه به مقدمه، اصلِ مطلب را آغاز می‌کند؛ به‌ویژه اگر سخن در بابِ "کتاب و اهدایِ آن" باشد. البته چنین فرازی خنده‌ی تلخی بر گوشه‌ی لب می‌نشاند و باعث می‌شود تا از خود بپرسیم، که در دنیای پرتلاطم و پر سرعت و ‌دیجیتالیِ کنونی، بویِ خوش صفحه‌هایِ کتاب از خاطر چند نفر نرفته است؟! چه تعداد از آدم‌ها حاضرند هنوز هم برای تهیه‌ی کتابی در انتظار بمانند؟!، یا هزینه‌ی هنگفتی برای خرید آن بپردازند؟! و آیا هنوز کتاب می‌تواند هدیه‌ای ناب در نظر گرفته شود، یا رنگِ پول چشمگیرتر است؟! خلاصه بگویم؛ جدالی میانِ همان "علم بهتر است یا ثروتِ" همیشگی‌ست.

فرمین موش کتابخوان»(Firmin: Adventures Of A Metropolitan Lowlife) سم سوج Sam Savage

به اندازه‌ای این جسمِ هندسیِ پرگوهر مورد کم‌لطفیِ دوران قرار گرفته است که موشی به نام «فرمین» تصمیم می‌گیرد ما را به عالمی ببرد که به تنهایی وَ در یک محیطِ متروکه وُ با کمکِ اندیشه‌هایِ مختلفِ مکتوب، "رشد" کرده است وُ در نهایت "می‌نویسد". شاید تعجب کنیم؛ آری، یک موش، یک حیوان، یک فرزندِ همیشه گرسنه و در نهایت، یک "جوینده‌ی جونده".

فرمینِ ریزجثه که سیزدهمین و آخرین فرزند یک مادرِ "پیوسته‌مست" است، همیشه شیر کمی به او می‌رسید و مجبور بود به هر چه که در محیط زندگی اوست "حمله‌ی مهربانانه‌ای" کند. زیرا بر این باور بود که "بشرِ شهری" با "لگدِ آراسته‌ای" مادرش را به زیرزمین کتابفروشی‌ای پرتاب کرده‌ بودند و بنا بر همین اساس در فضایی تاریک، اما پرفروغ و پربار بزرگ شد؛ همه شیر می‌خوردند وُ فرمین، کتاب‌ها را. فرزندان دیگر نوک شکم‌هایشان تیز می‌شد و فرمین، دندان‌هایش. روزها را به‌سختی می‌گذراند وُ مجبور بود به "تمامِ درزها و شکاف‌هایِ" ساختمان نفوذ کند تا با آیینِ نامحدودِ "جُستن و یافتن" آشنا شود. در این میان بیش از اندازه متحیر می‌شد، اما به‌واسطه‌ی کاغدها ‌و کتاب‌ها سعی بر حل این مسئله داشت؛ همان مجلدهایی که به زعمِ فرمین برایِ آحادِ عصر مدرن زباله محسوب می‌شود ‌و با آن شیشه‌هایِ بسیاری را پاک می‌کنند؛ زیرا او "شاهد" تمامِ این صحنه‌ها بود و اهتمام می‌ورزید تا برای این "زشتی‌ها" پاسخِ منطقی بیابد.

به همین دلیل از گاز کوچک شروع نمود تا به جویدن‌هایِ دشوار برسد. او دریافت که رمزِ بزرگی در کمیت وُ تعدادِ عناصرِ ساختاری نیست، بلکه به چگونگیِ پیوستنِ این اندام‌ها ‌و کیفیت آنهاست. به‌جایِ غذایِ شکم، غذایِ مغز و روح را برگزید تا پیچیدگی‌هایِ زندگیِ حیوانی در کنار آدم‌ها را تاب بیاورد. روزها و شب‌ها "مزه‌ی هر ورقی" را چشید تا " تلخی‌ها و شیرینی‌ها" را درک کند. در واقع، فرمینِ این روایت هم تجربه کرد، هم زندگی "ساخت"، نه به کمکِ هم‌نوع، بلکه از طریقِ شیوه‌ای مقدس به‌نامِ "خواندن".

مطلب مزبور به کتاب «فرمین موش کتابخوان»(Firmin: Adventures Of A Metropolitan Lowlife) از رمان‌نویس و شاعرِ مشهورِ آمریکایی به‌نام سم سوج Sam Savage که توسطِ پوپه میثاقی ترجمه شده است، اشاره دارد و با مضمونی داستانی_فلسفی و روان‌شناختی بسیار پرفروش بوده و خواننده را همواره به تأمل و ژرف‌نگری دعوت می‌نماید. شاید مهمترین تلنگر این داستان آن باشد که وقتی یک موش می‌تواند بخواند وُ بسازد وُ بنویسد، ما که انسانیم چرا تا این اندازه سُست عمل می‌کنیم!؟ حال بگو، علم بهتر است یا ثروت؟ ...

به متن پایانیِ این کتاب که گفتار فرمین است، توجه کنیم:
اما من آنچه را این‌جاست نفرتی‌ام و همه را نفرت دارم. تنها در من تنهایی.
برای همه‌ی تقصیراتشان دارم غش می‌کنم. اوه چه پایان تلخی! آنها هرگز مرا نخواهند دید و نخواهند شناخت. دلتنگ من نخواهند شد و چه کهنه است و کهنه است که غمبار است و کهنه است که غمبار و خسته است. به کلمات زل زدم بدون اینکه جلویِ چشمانم شناور یا محو شوند. موش‌ها اشک نمی‌ریزند. خشک و سرد بود جهان و زیبا بودند کلمات. کلمات خداحافظی و بدرود، و به امید دیدار، از سوی این کوچک‌مرد و از سوی آن بزرگ‌مرد. متن را دوباره تا کردم و آن را خوردم.

کلام آخر
کتاب نخوانیم که تنها بگوییم خوانده‌ایم، مطالعه کنیم تا با تمرکز بر جزئیات به پرسش‌ها و دیدگاه‌ها و راه‌حل‌هایِ متفاوت برسیم. زیرا هر کتاب به‌مثابه‌ی دالان تاریکی‌ست که آدمی در ابتدا از گشایش آن واهمه دارد، اما به مرور و به کمک افکار و نظرهای گوناگون جرئت می‌کند که به تمام زوایایِ متون بپردازد و آنها را طور دیگری بنگرد. به عبارتی، خواننده مشتاقِ شکافتنِ ساختارِ مفهومیِ نگارنده می‌شود تا در هر لحظه‌ی آن زندگی و تجربه کند. تقلید و تأیید نکند، بلکه به چرایی‌های دیگر دست یابد. به همین طریق است که کتاب‌ها عاملِ ترویج تفکر واگرا هستند و برایِ احترام به این آداب، چه عملی والاتر و شایسته‌تر از "اهدایِ کتاب"...
شاید این جمله از فرمین نمونه‌ی بایسته‌ای برای این تفسیر باشد: "بیشتر بخوانیم، کمتر بجویم". ‌

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ................

هیتلر ۲۶ساله، در جبهه شمال فرانسه، در یک وقفه کوتاه میان نبرد، به نزدیک‌ترین شهر می‌رود تا کتابی بخرد. او در آن زمان، اوقات فراغتش را چگونه می‌گذراند؟ با خواندن کتابی محبوب از ماکس آزبرن درباره تاریخ معماری برلین... اولین وسیله خانگی‌اش یک قفسه چوبی کتاب بود -که خیلی زود پر شد از رمان‌های جنایی ارزان، تاریخ‌های نظامی، خاطرات، آثار مونتسکیو، روسو و کانت، فیلسوفان یهودستیز، ملی‌گرایان و نظریه‌پردازان توطئه ...
در طبقه متوسط، زندگی عاطفی افراد تحت تأثیر منطق بازار و بده‌بستان شکل می‌گیرد، و سرمایه‌گذاری عاطفی به یکی از ابزارهای هدایت فرد در مسیر موفقیت و خودسازی تبدیل می‌شود... تکنیک‌های روانشناسی، برخلاف ادعای آزادی‌بخشی، در بسیاری از موارد، افراد را در قالب‌های رفتاری، احساسی و شناختی خاصی جای می‌دهند که با منطق بازار، رقابت، و نظم سازمانی سرمایه‌دارانه سازگار است ...
صدام حسین بعد از ۲۴۰ روز در ۱۴ دسامبر ۲۰۰۳ در مزرعه‌ای در تکریت با ۷۵۰ هزار دلار پول و دو اسلحه کمری دستگیر شد... جان نیکسون تحلیلگر ارشد سیا بود که سال‌های زیادی از زندگی خود را صرف مطالعه زندگی صدام کرده بود. او که تحصیلات خود را در زمینه تاریخ در دانشگاه جورج واشنگتن به پایان رسانده بود در دهه ۱۹۹۰ به استخدام آژانس اطلاعاتی آمریکا درآمد و علاقه‌اش به خاورمیانه باعث شد تا مسئول تحلیل اطلاعات مربوط به ایران و عراق شود... سه تریلیون دلار هزینه این جنگ شد ...
ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...