رمان «آرتور و جورج» [Arthur & George] نوشته‌ی جولین بارنز [Julian Barnes] با ترجمه فرزانه قوجلو منتشر شد.

آرتور و جورج [Arthur & George] جولین بارنز [Julian Barnes]

به گزارش کتاب نیوز، «آرتور و جورج» بر اساس یک حادثه‌ی واقعی و روایت دو زندگی است. زندگی سِر آرتور کانن دویل خالق شخصیت شرلوک هلمز و جورج اِدلاجی وکیل سرشناس هندوها. آرتور در شهر فقیرنشین و کاتولیک ادینبورگ، و جورج در روستای کوچک استفورد شیر. آرتور یکی از معروف ترین نویسندگان نسل خودش شد و جورج نیز وکیلی سختکوش در بیرمنگام. اما با شروع قرن جدید با وقوع حادثه «جنایت گریت ویرلی» آنها با یکدیگر برخورد می کنند.

آرتور و جورج رمانی است که در آن حوادث صد سال قبل پژواک عصر حاضر هستند. در بیشتر بخش های رمان این دو مرد با یکدیگر ملاقات ندارند و ما روند زندگی هر یک را جداگانه و متناوب دنبال می کنیم.

جولیان بارنز در این رمان که در زمره‌ی منتخبان جایزه‌ی «بوکر» ۲۰۰۵ قرار گرفت، شگردهای پست مدرنیستی کارهای قبلی اش را کنار گذاشته و با نثری روان و حرفه‌ای، داستان را منصفانه و سرراست بر اساس یک حادثه معروف روایت می کند که در عین حال در برگیرنده بررسی های سنگین تاریخی نیز هستذارد که ذهن بشر را همواره به خود مشغول کرده است: ایمان و بی‎ایمانی، عدالت و بی‎عدالتی، عشق، صداقت، وفاداری، آزادی و زنان، تعصب نژادی و جهل، و سرانجام اسرار مرگ و جهان پس از مرگ.

نسخه اصلی کتاب «آرتور و جورج» در سال 2005 منتشر و در همان سال نامزد بوکر شد. ده سال بعد در سال 2015 با اقتباس از این رمان و فیلمنامه ای از اد ویتمور، یک مینی سریال تلویزیونی در سه قسمت تولید و پخش شد.

در بخشی از این رمان آمده است:
«تو محکوم شده بودی آنگونه زندگی کنی. فریادت را خفه می کردی، درباره عشقت دروغ می گفتی، همسرت را فریب می دادی و همه اینها را افتخار می دانستی. این یک پارادوکس مزخرف بود، برای اینکه رفتارت خوب باشد مجبور بودی بد رفتار کنی.»

رمان «آرتور و جورج» نوشته‌ی جولین بارنز با ترجمه فرزانه قوجلو در 568 صفحه و با قیمت 85هزار تومان توسط نشر نو منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...
نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...