مثل عشق | سازندگی


همان‌طور که طرفداران میلیونی رمان «مثل آب برای شکلات» می‌دانند، لائورا اسکیول [Laura Esquivel] رمان‌نویسی است که در آثارش در پی یافتن نیروی عشق، و پاکی و صفای قلب آدمی ا‌ست. او در «ناگهان هوس» [Swift as desire] نیز به‌سراغ همین مضامین رفته است. این رمان داستان مرد خوش‌قلب و پرشوری‌ است که از موهبتی ذاتی برخوردار است و آن اینکه می‌تواند به همه شادی و لذت ببخشد، غیر از زن خودش.

لائورا اسکیول [Laura Esquivel] ناگهان هوس» [Swift as desire]

قهرمان داستان خوبیلو چی نام دارد. او مردی تلگرافچی ا‌ست که ذاتا توانایی عجیبی در نشستن پای حرف‌ها و درددل‌های مردم دارد و به اشتیاق‌های قلبی و درونی آنها عکس‌العمل نشان می‌دهد. زندگی او از روزی که یک دل نه‌ صددل عاشق لوچا - دختری زیبا از یک خانواده‌ ثروتمند - می‌شود، برای همیشه تغییر می‌کند. لوچا پول را در زندگی تضمین خوشبختی می‌داند، ولی برای خوبیلوی فقیر، مال و اموال در مقابل عشق و شور و حرارت هیچ است. بااین‌حال شور و اشتیاق‌ آن دو نسبت به‌هم موجب می‌شود بنای زندگی خوشی را باهم بگذارند. تا اینکه اتفاق هولناکی رخ می‌دهد، نغمه خوش زندگی‌ آن دو ناکوک می‌شود و جدایی بین‌ آنها شکل می‌گیرد. سال‌ها بعد، هنگامی که خوبیلو در بستر مرگ است، دخترشان پرده از اسرار ماجرای کدورت دیرین بین پدر و مادر برمی‌دارد و آنها را آشتی می‌دهد.

«ناگهان هوس» رمانی مسحورکننده و سرشار از احساسات است. داستان درباره‌ عشقی نامیرا و آرزوی فائق‌آمدن بر تراژدی‌ای پنهان است. «ناگهان هوس» نیز مانند رمان پرفروش «مثل آب برای شکلات»، مملو از استعاراتی ا‌ست که به شکلی اسرارآمیز نقل ‌شده‌اند، استعاراتی از قدرت عشق و جوشش.

اسکیول که این رمان را برای قدردانی از پدرش (که او هم یک تلگرافچی بود) نوشته است، با نوشتن آن اعتقادش به نیروی کلمات را آشکار کرده است. «ناگهان هوس» داستان پرکشش و لذت‌بخشی دارد که قطعا برای هرکسی که کمترین علاقه‌ای به رمان‌های عاشقانه و احساسی دارد خواندنی است.

داستانِ رمان داستان عشقی لاتین است، داستان یک زوج پرشور و زندگی زناشویی متلاطم آنها که از زبان دختر فداکارشان روایت می‌شود. رمان با تولد خوبیلو آغاز می‌شود، تولد نوزادی که لبخند بر چهره دارد و همیشه نیمه‌ی پر لیوان را می‌بیند. چیزی نمی‌گذرد که خوبیلو در ارتباطگرفتن با دیگران مهارت می‌یابد. او با مادربزرگش به زبان مایایی و با مادرش به زبان اسپانیایی حرف می‌زند و حرف‌های آن دو را برای هم ترجمه می‌کند. خوبیلو اغلب برای جلوگیری از بحث و مشاجره و حفظ آرامش خانه در ترجمه‌ حرف‌های آن‌ دو دستکاری می‌کند. همین توانایی است که او را به سمت شغل کنونی‌اش سوق می‌دهد، شغلی که در مکزیک بعد از جنگ جهانی اول در حال شکوفاشدن است.

دست آخر هم مهارت خوبیلو در ارسال و دریافت پیام‌ها ‌(تلگراف) مسیر را برای راه‌یافتن به قلب لوچا هموار می‌کند. لوچا که دختر ثروتمندی‌ است که گذشته‌ای کاملا برعکس گذشته‌ خوبیلو دارد، فورا در دل و جان خوبیلو جا پیدا می‌کند. ازدواج آنها از روی شور و حرارات و احساسات است، اما ناگهان اتفاقی می‌افتد که پیوند رویایی آنها را درهم می‌شکند. وقتی خوبیلو در پیری در بستر مرگ و بیماری ا‌ست، دخترش تصمیم می‌گیرد پرده از این راز بر‌دارد.

این کتاب از آغاز تا پایان، سراسر شگفتی ا‌ست. سرشار از عشق، شور و حرارت، زشتی، عشق و شوق فراوان یک دختر به والدینش است. آیا این دختر می‌تواند آ‌نها را به همان شور و شوق جوانی‌شان بازگرداند؟ «ناگهان هوس» شاید یک تلگراف باشد، اما آیا تلگراف‌ها و نامه‌‌های سربه‌مهر تا ابد پوشیده و پنهان می‌مانند؟ خواندن این رمان به ظاهر کوتاه، به راستی تجربه‌ عمیق و دل‌چسبی‌ است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...