هستی احمدی | ایبنا


جلسه نقد و بررسی کتاب «در برابر وجدان خویش»[Against our better judgment : the hidden history of how the U.S. was used to create Israel] نوشته آلیسون ویر [Alison Weir] با ترجمه منصور آسیم، عصر شنبه پنجم مهرماه ۱۴۰۴ در نشرنی برگزار شد. در این نشست فرهاد قدوسی، حسین هوشمند، محمدمهدی مجاهدی و منصور آسیم به بررسی این کتاب پرداختند. در ادامه گزارشی از این نشست از نظر می‌گذرد:

خلاصه کتاب در برابر وجدان خویش» [Against our better judgment : the hidden history of how the U.S. was used to create Israel]

وظیفه روشنفکر: گفتن حقیقت و افشای دروغ‌های قدرت
در ابتدای جلسه پژوهشگر اندیشه سیاسی، حسین هوشمند به دسته‌بندی صحبت‌های خود به دو بخش پرداخت و گفت: موضوعی که من انتخاب کردم مسئولیت روشنفکران در عصر فاشیست و نژادپرستی است. ابتدا به بررسی اجمالی کتاب می‌پردازم و سپس به سه کتاب اساسی‌تر، بنیادی‌تر و به مراتب ارزشمندتر ازاین اثر از لحاظ آکادمیک اشاره خواهم کرد. همچنین وی گفت: مسئولیت روشنفکری آنگونه که چامسکی گفت صرفاً بیان حقیقت نیست و مسئولیت بیشتری را از ما می‌طلبد.

هوشمند پس از اشاره به ترجمه روان و زیبای آسیم از کتاب در توضیح مختصری راجع به نویسنده گفت: کتاب تاریخ پنهان چگونگی بهره‌گیری از ایالت متحده آمریکا در شکل‌گیری اسرائیل است.

آلیسون ویر فعال و روزنامه نگاری با زبانی تند و بی پروا است که با اتکا بر انبوهی از اسناد و روایات تاریخی استدلال می‌کند که ایجاد دولت اسرائیل و همچنین حمایت آمریکا پس از ایجاد دولت اسرائیل در درجه اول نه نتیجه اجماع ملی آمریکایی‌ها برای دفاع از اسرائیل یا بر اساس محاسبه منافع ملی آمریکا بلکه به دلیل فشار شبکه‌های نفوذ و مهندسی سازمان یافته لابی صهیونیستی بوده است.

او گفت: نویسنده نشان می‌دهد که از همان ابتدای ایجاد پروژه صهیونیست در اواخر قرن ۱۹، رهبران صهیونیست تلاش می‌کنند ایالات متحده را درگیر پروژه ایجاد دولت یهود در فلسطین کنند.

وی درباره سیر این روند اشاره کرد: حتی زمانی که بیشتر یهودیان آمریکا مخالف صهیونیسم بودند اما به تدریج شبکه‌ای از سازمان‌های صهیونیستی در آمریکا شکل می‌گیرد که علاوه بر سیاست، رسانه، نهادهای عمومی و دانشگاه هارا تحت تاثیر قرار دهد.

هوشمند در ادامه به عملکردهای این لابی اشاره کرد و ادامه داد: تحت فشار قرار دادن هری ترومن رئیس جمهور آمریکا برای عقب‌نشینی از مواضعش، شکل دادن فضای رسانه‌ای به نفع اسرائیل، استفاده از منابع عظیم مالی برای خرید حمایت سیاسی در کنگره از جمله تلاش‌های لابی صهیونیستی می‌باشد.

وی گفت: ویر اسناد و گفته‌های بسیاری را از سیاست‌مداران و دیپلمات‌های آمریکایی بازگو می‌کند که هشدار داده بودند ایجاد اسرائیل به منافع آمریکا و ثبات خاورمیانه آسیب می‌زند. اما به رغم همه این‌ها به دلیل قدرت و نفوذ لابی صهیونیستی به مسیر حمایت بدون شرط از اسرائیل کشیده می‌شوند.

به گفته هوشمند: نویسنده اشاره می‌کند که تاریخ رسمی آمریکا پر از سانسور و تحریف است و قابل اعتماد نیست‌. به عنوان مثال در روایات بومی، علت حمایت آمریکا از اسرائیل این است که آمریکا مهمترین مدافع دموکراسی است و اسرائیل به عنوان مهمترین کشور دموکراسی در خاورمیانه عمل می‌کند؛ و به روایت نویسنده این منجر شده که آمریکا مانند یک ابزار برای پیشبرد اهداف رژیم صهیونیستی عمل کند.

هوشمند با اشاره به خانم آلیسون ویر ادامه داد: پیامد این رخداد این بوده است که تاریخ فلسطینیان به کلی نادیده گرفته شده است؛ نویسنده می‌خواهد بگوید اگر آمریکا دربرابر اسرائیل مقاومت می‌کرد شاید سرنوشت فلسطین به گونه دیگری رقم می‌خورد.

او همچنین به نبود منابع آکادمیک برای مطالعه سیاست‌مداران و دانشجویان در باب مسئله فلسطین و اسرائیل و منابعی برای خواننده عمومی در کشور اشاره کرد.

هوشمند در نقد کتاب ادامه داد: این کتاب به منزله یک کتاب مقدماتی و جذاب برای خواننده عمومی مفید است و نیاز به پیشفرض هنجاری و فلسفی ندارد. کار ویر آکادمیک به معنای دقیق روش‌شناسانه و نظری نیست، او پژوهش دانشگاهی نظام‌مند انجام نداده و بیشتر یک پرونده خوانی روزنامه‌نگارانه و کنشگرانه است بنابراین از این کتاب نباید تاریخ تحلیلی و انتقادی را انتظار داشت.

وی در ادامه نقدهای خود گفت: علاوه بر اینها به تاثیر لابی قدرتمند اسرائیل پس از شکل‌گیری و تا دوران معاصر نمی‌پردازد و علاوه بر این ارتباط وسیع تمدنی، دینی، هویتی و فرهنگی آمریکا و اسرائیل را تحلیل نمی‌کند.

سپس حسین هوشمند به معرفی سه کتاب پرداخت: کتاب اول از جان مرشایمر تحت عنوان «لابی اسرائیل و سیاست خارجی آمریکا» است. در این کتاب بر اساس یک چارچوب نظری روابط آمریکا و اسرائیل بررسی می‌شود. استدلال اصلی کتاب این است که سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه تا حد زیادی نه بر پایه منافع آمریکا بلکه به میزان زیادی تحت تاثیر نفوذ لابی اسرائیل قرار می‌گیرد.

در برابر وجدان خویش» با ترجمه منصور آسیم

هوشمند به نظر مرشایمر درباره این رابطه اشاره کرد و گفت: به نظر او نفوذ لابی اسرائیل؛ آمریکا را درگیر جنگ‌هایی کرده است که از لحاظ مالی و حتی اخلاقی هزینه های زیادی برای آمریکا داشته و باعث شده آمریکا در چشم جهان عرب نقش میانجی بی‌طرف را از دست بدهد.

وی درباره مزیت اصلی این کتاب گفت: کتاب مرشایمر به ما مدلی برای تفکر می‌دهد و یک چارچوب نظری مشخص دارد و صرفاً انبوهی از روایت‌ها نیست. از این رو برای مخاطب دانشگاهی و سیاست‌گذار ها بسیار مناسب است.

هوشمند معتقد بود ما برای تصمیم‌سازی و سیاست‌گذاری به نظریه و مدل نیاز داریم نه صرفاً داستان، هشدار و افشاگری!

او همچنین به دو کتاب دیگر، یکی «لابی‌گری برای اسرائیل در دو سوی آتلانتیک» از ایلان پاپه و «دیگری اسرائیل آمریکایی ما» اثر امی کاپلان اشاره کرد و گفت این آثار در نقد صهیونیسم و بررسی سازوکار لابی حامی اسرائیل در آمریکا بسیار ارزشمند هستند.

سخنان پایانی هوشمند به مسئله مسئولیت روشنفکران اختصاص یافت. او در این باره گفت: وقتی افشاگری، صورتبندی و ریشه‌شناسی را در این کتاب‌ها می‌بینیم کافیست؟ خیر، در عصر پساحقیقت که غول‌های دیجیتال افکار عمومی را دستکاری می‌کنند گفتن حقیقت شرط لازم است اما کافی نیست. به قول چامسکی در رساله مسئولیت روشنفکران که بیش از ۵۰ سال پیش نوشته شده: وظیفه روشنفکر گفتن حقیقت و افشای دروغ‌های نظام قدرت است.

استفاده از دیپلماسی و جنگ به عنوان حامل‌های تروریسم
سخنران بعدی محمدمهدی مجاهدی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بر سه نکته اشاره کرد: یکی اینکه صهیونیست جنبشی بود که به موازات دغدغه‌های یهودیان شکل گرفت.

او گفت: جنبش صهیونیست به مثابه یک جنبش نظامی، تروریستی، دولت سازانه و استعماری می‌باشد و مسئله آن این است که چگونه باید یک ملت را ساخت؛ چگونه به شکل معکوس تاریخ را اختراع کرد و چگونه قومی را ابداع کرد که ادعای پایه درخصوص آن این است که از قدیمی‌ترین اقوام منطقه جنوب غرب آسیا است.

به گفته مجاهدی: در جنبش صهونیست مهاجم مسلح اساس پرسش دیگر این نیست که چه ارزش آزادی‌بخشی در یهودیت است بلکه پرسش از ساختن یک دولت ملت به نام یهودیان است و اختراع مجدد یک سنت.

در ادامه مجاهدی وارد نکته دوم بحث خود شد و ادامه داد: جنبش مهاجم مسلح صهونیست ماشینی را اختراع کرد که پیش‌تر در خاورمیانه شناخته شده نبود. او درباره اینکه چرا دائماً از این دو قید برای صهیونیست استفاده می‌کند گفت: صهیونیست انواع مختلف دارد و فقط آنچه که از سال ۱۹۴۸ در اسرائیل نمود پیدا کرده نیست؛ صیونیست جنبشی است با تشکل‌های مختلف، یک شاخه از آن فقط که بسیار قدرت گرفته است جنبش صهیونیستی مهاجم مسلح است.

او گفت: آنچه امروزبه اسلام‌گرایی نسبت داده می‌شود حداکثر عکس برگردان ضعیفی از همان اختراعی‌ست که در ابتدای بحث گفتم. این اختراع چند جزء دارد و یکی از آن‌ها این است که از تروریست می‌شود برای تاسیس یک دولت ملت مدرن استفاده کرد؛ تاسیس دولت ملت بر اساس تروریست یک اختراع از سمت جنبش مصلح صهیونیست است. ما هیچ‌گاه این را نداشتیم، هیچ‌وقت تروریست ابزار تاسیس دولت ملت مدرن نبوده است. ملاحظه می‌کنید که در دهه اول قرن ۲۱ برخی جنبش‌های مسلح منطقه مانند داعش از همین نظر استفاده می‌کنند و می‌خواهند دولت اسلامی برپا کنند بر اساس تروریست.

مجاهدی در تکمیل صحبت‌های خود اشاره کرد: اینجا اثری از رهایی‌بخشی نیست و آرمان صهیونیست با وعده دیرپای تاریخی که به یهودیان داده شده که یک روز نجات پیدا می‌کنید تلاقی نمی‌کند، این به هیچ وجه یک نجات الهیاتی نیست.

به گفته او: یکی دیگر از اختراعات صهیونیست‌ها این بود که می‌شود در جنگ به شکل مشروع از تروریسم استفاده کرد. استفاده از تروریسم در جنگ و دیپلماسی رسمیت بخشیدن به آن است که قبلاً ما شاهد این نیستیم. در حالی که خدعه، فریب، نیرنگ و تله‌گذاری در دیپلماسی اعتماد را از بین می‌برد.

وی در ادامه سخنرانی خود گفت: ما رژیمی را مشاهده می‌کنیم که نه تنها بر اساس تروریسم بنا شده بلکه از دیپلماسی و جنگ به عنوان حامل‌های تروریسم استفاده می‌کند؛ یعنی از دیپلماسی به عنوان تله برای ترور کردن طرف مقابل استفاده می‌کند و از ترور در جنگ علیه رغیب خود بهره می‌برد.

او در اشاره به سومین اختراع آن‌ها در منطقه گفت: آن‌ها از برهم زدن امنیت غذایی سلاح می‌سازند، یعنی نه تنها در وضعیت غیر جنگی آب و غذا را از همسایگان خود می‌دزدند و منابع غذایی سرزمین‌های اطراف را آلوده می‌کنند اما در دوره جنگ با گرسنگی دادن مهندسی شده ماشین جنگ را پیش می‌برند. آن‌ها به شکلی سیستماتیک کمک‌های غذایی را آلوده می‌کنند یا می‌دزدند و بین شهروندان خود تقسیم می‌کنند.

محمدمهدی مجاهدی با اشاره به سه اختراع قبلی تاکید کرد: این‌ها را باید به صهیونیست مهاجم مسلح نسبت دهیم و نه یهودیان، نه یهودیت مساوی صهیونیسم است و نه همه شاخه‌های صهیونیست مساوی صهیونیستی است که ما در اسرائیل می‌بیینیم. صهیونیست در ابتدای شکلگیری خود آرمان‌های جهان شمول و فراتر رفتن از قومیت داشت اما کم کم شاخه‌های مختلف در آن به وجود آمدند.

وی به عنوان آخرین نکته سخنان خود افزود: کار صهیونیست مهاجم مسلح الگویی برای جنبش‌های بعدی شد که بعداً به نام مقاومت دست به ترور بردند و بعدها مهتم شدند به ترویست. او به سازمان آزادی‌بخش فلسطین اشاره کرد که روبروی جنبش صهیونیستی مهاجم مسلح شکل گرفتند و جالب است که این‌ها در جنگی که با هیولا داشتند کم کم خودشان نیز با صفات آن خو گرفتند.

نشست نقد و بررسی در برابر وجدان خویش

مجاهدی همچنین نقل قولی از نیچه را روایت می‌کند: آن‌ها که با هیولا مبارزه می‌کنند مراقب باشند مبادا خود هیولا شوند؛ به مُغاک که خیره می‌شوی مغاک نیز در تو خیره می‌شود.

مجاهدی سخن خود را با ذکر اهمیت این کتاب به عنوان دریچه‌ای برای آغاز مطالعات اسرائیل شناسانه برای مخاطب فارسی زبان از نظر روشنی زبان و برابر نهاد گزینی‌های دقیق به پایان رساند.

نقش این کتاب بیدارگری است
منصور آسیم
مترجم کتاب علاوه بر اشاره به طبع شعری مجاهدی، شعری را از متن کتاب که آقای مجاهدی به فارسی برگردانده است خواند: ما فتح می‌کنیم این خاک و خانه را / ‏‬ توفنده در نبرد با دستی از فراز / ‏ / ‏‬ خاک یهودی با خون و با نبرد، از پا فرو فتاد / ‏‬ خاک یهودی با خون و با نبرد، می‌خیزد استوار.

آخرین سخنران فرهاد قدوسی، سخنران دینی و عضو فعال جامعه شیعیان میشیگان گفت: آشنایی من با این کتاب اتفاقی بود. او با اشاره به تصمیم آگاهانه آلیسون ویر در سادگی و کوتاهی نثر و همچنین حفظ جنبه آکادمیک اثر ادامه داد: نقش این کتاب بیدارگری افراد است و نقش آن این است که همه مردم بتوانند بخوانند.

فرهاد قدوسی اشاره مختصری به شرح فعالیت‌های نویسنده کرد: خانم ویر قبلاً مدیر مجله هفته‌نامه بوده‌؛ فعالیت بیشتر او در مؤسسه اگر آمریکایی‌ها می‌دانستند است و همچنین رئیس شورای منافع ملی می‌باشد. همین مؤسسه هدف نویسنده را می‌رساند، او فکر می‌کند مشکل این است که آمریکایی‌ها نمی‌دانند و باید آن‌هارا آگاه کرد. نوع صحبت او طوری است که قصد دارد با مخاطب زیادی تماس بگیرد و آن‌ها مطلب را بفهمند.

قدوسی ادامه داد: بله کتاب آقای مرشایمر واقعاً بزرگ است. مبنا و فلسفه دارد و سیستماتیک نوشته شده است اما توقع اینکه هرآدم عادی بتواند این کتاب را بخواند نیست. او علیرغم ملاحظاتی که داشت باز هم شدیداً مورد حمله قرار گرفت. کسی مقاله او را در آمریکا چاپ نکرد و بعدها در انگلیس چاپ شد و بعد از اینکه بسیار سروصدا کرد مجبور شدند مقاله را در آمریکا چاپ کنند و سرانجام مقاله مرشایمر تبدیل به کتاب شد.

وی گفت: ویژگی خاص کتاب ویر این است که از خاطرات و کتاب‌هایی که افراد مختلف نوشته‌اند استفاده کرده است یعنی خیلی با خود مطالب کتاب نمی‌شود مقابله کرد علاوه بر اینکه او شخصیتی آکادمیک و دانشگاهی نیست.

قدوسی گفت: یک ویژگی که این کتاب دارد این است که از بعد از آغاز تشکیل دولت اسرائیل یعنی از سال ۱۹۴۸ به بعد بحث را آغاز می‌کند و دقیقاً به دوره قبل می‌پردازد؛ یعنی از اعلامیه بالفور تا تشکیل دولت اسرائیل البته نویسنده وعده داده است که جلد دومی نیز بنویسد تا به قسمت ۱۹۴۸ به بعد بپردازد.

وی در سخنان پایانی خود گفت: عمده مشکلات ما با آمریکا به دلیل تضاد منافع اسرائیل با ایران است، به عنوان مثال ما در مذاکره با آمریکا در حال مذاکره غیرمستقیم با اسرائیل به واسطه آمریکا خواهیم بود.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...