پاورقی روزنامه کیهان در مورد خاطرات یک زن بهایی که به دین مبین اسلام بازگشت، در کتابی با عنوان سایه شوم به قلم مهناز رئوفی منتشر شد.

«سایه شوم» جلد 26 از مجموعه کتابهای «نیمه پنهان»، بیان خاطرات زنی است که شجاعانه از دروغ ها و سیاهی ها روی برمی تابد تا در آئینه شفاف قلب خویش به حقیقت ناب اسلام، سلام گوید.

در مجموعه خاطرات مهناز رئوفی می خوانیم که وی چگونه از فعالیت های گسترده، هدفمند و تخریبی فرقه بهائیان بر ذهن و ضمیر پاک کودکان پرده برمی دارد و در رنج نامه خود به روابط آلوده، هنجارشکنی های اخلاقی عناصر این فرقه استعماری و شعار تساوی حقوق زن و مرد توسط اعضای این فرقه می پردازد و از آنها به عنوان اسیران و بردگان طاعت کور یاد می کند.

افشاگری پیرامون شخصیت و اطرافیان سرکرده بهائیان، اعضای محافل مختلف این فرقه در برخی از شهرهای کشور، فرهنگ جاسوس پروری در میان اعضای فرقه بهایی، مراقبت های تشکیلاتی و ترس از یکدیگر، شادمانی آنها از ویرانی کشور توسط صدام در سالهای دفاع مقدس و آرزوی پیروزی برای او در جنگ هشت ساله، خشنودی آنها از رحلت حضرت امام(ره) به عنوان روز فروپاشی نظام جمهوری اسلامی از دیگر مباحث خواندنی و جذاب کتاب «سایه شوم» است.

کتاب «سایه شوم با تلاش «دفتر پژوهش های موسسه کیهان» گردآوری و توسط شرکت انتشارات کیهان در دسترس علاقمندان قرار گرفته است.

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...