«پیشوای شهیدان» را آیت‌الله سیدرضا صدر با نگاهی عقلی درباره تاریخ زندگی حضرت سیدالشهدا(ع) نوشته است. تقدیمی کتب چنین است: آیا نویسنده‌اش سعادتی دارد که نوشته‌اش را نهمین زاده حسین(ع) بپذیرد؟

پیشوای شهیدان آیت‌الله سیدرضا صدر

مرحوم آیت‌الله سیدرضا صدر (درگذشته به سال ۱۳۷۳) فرزند مرحوم آیت‌الله العظمی سیدصدرالدین صدر و برادر امام موسی صدر، به باور بسیاری از پژوهشگران و اندیشمندان، یکی از جمله مهم‌ترین فیلسوفان و متفکران عصر حاضر به شمار می‌رفت و ابداعات و نوآوری‌های مهمی در علوم متداول حوزه‌های علمیه داشت. نگاه عقلی و اجتهادی او به مقوله تاریخ نیز بسیار مهم بود که منجر به مکتوباتی ارزشمند شد که از جمله آنها «پیشوای شهیدان» نام دارد.

آیت الله صدر «پیشوای شهیدان» را در بهمن ۱۳۵۵ به پایان رساند. این کتاب برای نخستین بار در ابتدای دهه ۶۰ توسط انتشارات ۲۲ بهمن منتشر شد. پس از وفات آیت‌الله صدر، حضرت حجت‌الاسلام والمسلمین سیدباقر خسروشاهی کار نظارت بر انتشار دوره آثار ایشان را برعهده گرفت و این آثار از جمله «پیشوای شهیدان» با ویراستی تازه به دست مخاطبان رسیدند. حجت‌الاسلام خسروشاهی در یکی از گفت‌وگوهای مطبوعاتی خود چنین گفته بود که آثار به طبع رسیده آیت‌الله صدر در زمان حیات بدون نظارت ایشان منتشر شده بودند.

اما نخستین چاپ با ویرایش جدید کتاب «پیشوای شهیدان» سال ۱۳۷۹ توسط مؤسسه بوستان کتابِ دفتر تبلیغات اسلامی صورت گرفت و تاکنون نیز نزدیک به ۱۵ چاپ را تجربه کرده است.

«پیشوای شهیدان» با قلمی ادیبانه و شیوا به شرح زندگانی امام حسین (ع) از تولد تا شهادت اختصاص دارد و در یک مقدمه (کلیات) و سه بخش تنظیم شده است. در کلیات سیری تاریخی در نسب و احوال قوم عرب قبل از اسلام، صحابه و منافقان، مسئله خلافت، خلفای راشدین، امام حسن مجتبی (ع) و در نهایت گوشه‌ای از سیره و سنت سالار شهیدان بررسی شده است.

بخش نخست با عنوان «شهادت و جهاد» با تحلیل شهادت، شهید و جهاد شروع می‌شود و با تصویر سیر منازل و مراحل حرکت امام حسین (ع) از مدینه تا کربلا ادامه پیدا می‌کند و سرانجام با قضایای روز عاشورا و شهادت حضرت و خاکسپاری شهیدان خاتمه پیدا می‌کند.

«اسارت» عنوان بخش دوم است که به قضایای اسارت اهل بیت (ع) و ایفای نقش حضرت سیدالساجدین (ع) و زینب کبری (س) در شهر کوفه و شام می‌پردازد. این بخش با بازگشت کاروان به مدینه و سوگواری و عزاداری در مدینه اتمام می‌پذیرد.

آخرین و سومین بخش «شهید و شهادت» نام دارد. در این بخش آیت الله صدر نخست از زاویه دیگری به ارزش شهادت و شهید نگریسته و در ادامه با محوریت شهادت از دریچه مقایسه میان طالحان و صالحان معرکه کربلا به شهدای نامی جریان کربلا – چه قبل از وقوع عاشورا و چه حین و چه بعد آن – وارد شده است. «پیشگامان شهادت»، «اسیری و شهادت»، «برادری و شهادت»، «شهید یک پا»، «کوچولوی شهید» و «صحابیان شهید» بخشی از عناوین بخش سوم است.

آیت‌الله سیدرضا صدر در صفحه تقدیم کتاب این عبارت را نوشته است: «آیا نویسنده‌اش سعادتی دارد که نوشته‌اش را نهمین زاده حسین (ع) بپذیرد؟»

آیت‌الله صدر در مقدمه کتاب چنین نوشته است: «راهی را که حسین (ع) پیمود، گروهی انقلابیش خوانند و حسین (ع) را رهبر انقلابی دانند. کسانی آن را کوششی برای گرفتن حکومت گویند و حسین (ع) را جویای قدرت پندارند. چپ‌گرایان، از گروه نخستین هستند و راست‌گرایان را باید در زمره گروه دوم قرار داد. آرمان انقلاب، قطع ید غاصب، مبارزه با ستمگر، کشتن است و کشته شدن، انتقام است و خونخواهی.

انقلابی دردمند است. ستم‌کشیده است. می‌کوشد وضع را دگرگون سازد و ستمکار را براندازد. آیا انقلابی، دشمن ستم است؟ یا دشمن ستمکار؟ با زور مبارزه می‌کند یا با زورگو؟ پاسخ این پرسش را کسانی می‌توانند بدهند که روش انقلابیان را پس از پیروزی در مسکو یا در پکن یا در هاوانا یا کشورهای دیگر، بررسی کرده باشند. آرمان راست‌گرا به قدرت رسیدن یا حفظ قدرت موجود است. محافظه‌کاران، کمتر ستمی دیده‌اند و کمتر رنجی کشیده‌اند. خوش دارند که وضع موجود ثابت نگه داشته شود و گاه می‌کوشند قدمی فراتر نهند و قدرت بالاتری به دست آورند. محافظه‌کار، قدرت را برای قدرت می‌خواهد و حکومت را برای حکومت.

راهی که حسین پیمود نه انقلاب بود و نه کوششی برای به دست آوردن قدرت. راه حسین راه دگری بود و قیام حسین قیام دگری. قیامی که در تاریخ جهان نظیر و مانند ندارد. پیروان مکتب حسین و راهپیمایان راه او در تاریخ اسلام شیعه نامیده شدند. قیام حسین (ع) برای شهادت بود و حسین پیشوای شهیدان. نهضت حسینی جهاد فی سبیل‌الله بود نه نهضت فی سبیل‌النفس و حسین سرور مجاهدان در راه خداست.»

لازم به ذکر است که در کارنامه علمی آیت‌الله کتابی با عنوان «بانوی کربلا» نیز دیده می‌شود. این اثر در اصل ترجمه کتاب «السیدة زینب عقیله بنی هاشم» نویسنده مشهور مصی عایشه عبدالرحمن به عایشه بنت الشاطی است. این نویسنده مشهور مصری سلسله کتبی داشته با عنوان «تراجم سیدات بیت النبوة» که در آن به تراجم بانوان خاندان رسول اکرم (ص) پرداخته است و اثر حاضر نیز در زمره این مجموعه است.

آیت‌الله سید رضا صدر در مقدمه درباره چگونگی آشنایی با کتاب نوشته است: «در سال ۳۱ شمسی به کشورهای عربی مسافرت کردم و در روز یازدهم محرم سال ۷۱ یکی از دوستان لبنانی این کتاب را به من عنایت کرد. پس از مطالعه، آن را بسیار شایسته و شیوا یافتم و به مضمون:

خوش‌تر آن باشد که ذکر دلبران * گفته آید در حدیث دیگران

تصمیم به ترجمه آن گرفتم و در همان لبنان ترجمه‌اش را پایان دادم و از برکات وجود مقدس زینب در آن دیار، از خطراتی بزرگ مصون ماندم. پس از مراجعت به ایران، یکی دوبار در آن تجدید نظر کرده، اینک تقدیم خوانندگان عزیز می‌شود.»

آیت‌الله صدر درباره روش ترجمه خود نیز چنین نوشته‌اند: «در ترجمه، من طرف‌دار روشی هستم که امروز به نام «ترجمه محدود» نامیده می‌شود؛ زیرا روشی را که به نام «ترجمه آزاد» می‌نامند، به نظر من، ترجمه‌اش نمی‌توان نامید و در اینجا بحثی است مفصل که به‌واسطه اختصار، از ذکر آن خودداری می‌شود. لذا، تا حد امکان، کوشش کرده‌ام که ترجمه من محدود باشد و در عین حال رنگ زبان فارسی محفوظ بماند. در جایی که مناسب بوده نیز، توضیحاتی در پاورقی داده شده است.»

این کتاب برای نخستین بار به سال ۱۳۳۶ شمسی در تهران منتشر شد. پس از وفات آیت‌الله صدر نیز این کتاب به سال ۱۳۷۸ در زمره انتشار دوره آثار این فیلسوف و فقیه برجسته توسط انتشارات بوستان کتاب به چاپ رسید.

مهر

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...
بابا که رفت هوای سیگارکشیدن توی بالکن داشتم. یواشکی خودم را رساندم و روشن کردم. یکی‌دو تا کام گرفته بودم که صدای مامانجی را شنیدم: «صدف؟» تکان خوردم. جلو در بالکن ایستاده بود. تا آمدم سیگار را بیندازم، گفت: «خاموش نکنْ‌نه، داری؟ یکی به من بده... نویسنده شاید خواسته است داستانی «پسامدرن» بنویسد، اما به یک پریشانی نسبی رسیده است... شهر رشت این وقت روز، شیک و ناهارخورده، کاری جز خواب نداشت ...
فرض کنید یک انسان 500، 600سال پیش به خاطر پتکی که به سرش خورده و بیهوش شده؛ این ایران خانم ماست... منبرها نابود می‌شوند و صدای اذان دیگر شنیده نمی‌شود. این درواقع دید او از مدرنیته است و بخشی از جامعه این دید را دارد... می‌گویند جامعه مدنی در ایران وجود ندارد. پس چطور کورش در سه هزار سال قبل می‌گوید کشورها باید آزادی خودشان را داشته باشند، خودمختار باشند و دین و اعتقادات‌شان سر جایش باشد ...
«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...