فیلسوف کودکی | اعتماد


کتاب «کودکی، فلسفه و تعلیم‌وتربیت دیالوگ‌محور» [Childhood, Philosophy, and Dialogical Education]، آخرین اثر دیوید کندی [David Kennedy]، استاد بازنشسته مبانی تعلیم و تربیت در دانشگاه مانتکلر امریکا است. او که در حوزه‌های فلسفه برای کودکان، فلسفه کودکی و حلقه کندوکاو فلسفی تخصص دارد، در این کتاب به کاوشی عمیق درباره آموزش دموکراتیک و دیالوگ‌محور می‌پردازد.

کودکی، فلسفه و تعلیم‌وتربیت دیالوگ‌محور» [Childhood, Philosophy, and Dialogical Education] دیوید کندی [David Kennedy]،

کندی مقدمه کتاب خود را با دنبال کردن تحولات تاریخی تصور انسان غربی از کودک و کودکی آغاز می‌کند و استدلال می‌کند که براساس این تصور، کودک همزمان دارای عنصر معصومیت و خطر است که نیازمند مداخله و کنترل بزرگسالان است. کندی دیدگاه خود را با معرفی مفهوم اسکول (Sckole) توضیح می‌دهد؛ واژه‌ای یونانی به معنای اوقات فراغت یا «زمان آزاد» که به باور او بنیان نوعی آموزش دموکراتیک یا رهایی‌بخش است. از دیدگاه کندی، الگوی «شرکت-دولت» از تعلیم و تربیت، تحیر طبیعی و تفکر نقاد را که فلسفه می‌تواند پرورش‌دهنده آن باشد، در نطفه خفه کرده است. اما ما می‌توانیم با بازگشت به اسکول، تعلیم و تربیت را به عنوان راهی برای ایجاد عادات دموکراتیک و تحول اجتماعی به کار بگیریم. براساس این ایده، مدرسه به جای آنکه مرکزی باشد برای آماده‌سازی حضور کودکان به عنوان نیروی کار سرمایه‌داری، باید مکانی باشد برای کندوکاو آزاد و دیالوگ‌محور که به پرسش‌های بنیادین مربوط به ماهیت واقعیت، معرفت و اخلاق می‌پردازد. کندی استدلال منحصربه‌فردی ارایه می‌دهد: کودکان صرفا «در مسیر بزرگسالی» نیستند، بلکه سوژگی متمایز و ارزشمندی دارند که نظام آموزشی باید آن را به رسمیت شناخته و پرورش دهد. بزرگسالان به جای آنکه کودکی را به عنوان دورانی برای بزرگ‌تر شدن در نظر بگیرند، باید جنبه‌های مختلف نگاه کودکانه به جهان را اتخاذ کنند. برای مثال، گشودگی کودکان نسبت به شگفتی و کنار گذاشتن ساختارهای سلسله‌مراتبی و صلب. این دیدگاه، رابطه سنتی کودک و بزرگسال را کنار گذاشته و از دیدگاهی برابری‌طلبانه دفاع می‌کند که در آن معلمین و دانش‌آموزان، با همراهی یکدیگر، درگیر کاوشی متقابل می‌شوند. کندی در این کتاب، فلسفه، روانشناسی، تاریخ و نظریه فرهنگ را با یکدیگر پیوند می‌دهد تا با استفاده از آنها نقص الگوی سنتی آموزش مدرسه‌ای که مبتنی بر سلسله‌مراتب و سلطه است را نشان دهد. الگویی که رویکرد مشارکتی باید جایگزین آن شود. کندی در طول دوازده فصل این کتاب، از سنت‌های غنی فلسفی، مانند پدیدارشناسی، روان‌کاوی و آنارشیسم استفاده می‌کند تا قدرت متحول‌کننده آموزش دیالوگ‌محور را نشان دهد. آموزشی که مبتنی بر پذیرش دیالوگ و احترام متقابل است. البته باید توجه داشت که این تغییر الگو صرفا جنبه نظری نداشته و در عمل بر جنبه‌های مختلف آموزش و برنامه درسی تاثیر می‌گذارد. برای مثال، این الگو از کندوکاو فلسفی که کاوش مشترک کودک و بزرگسال است حمایت می‌کند. نقش تعلیم و تربیت در این الگوی جدید، پرورش یک حساسیت جدید است که همدلی، خلاقیت و کندوکاو جمعی را در اولویت قرار می‌د‌هد. کندی با استفاده از دیدگاه‌های متفکرانی مانند جان دیوئی استدلال می‌کند که دموکراسی حقیقی مستلزم فضایی است که در آن افراد بتوانند درگیر دیالوگ گشوده شوند و از این طریق فرهنگ تفکر نقاد و درک متقابل را پرورش دهند. اهمیت رفتن به سوی چنین الگویی را زمانی می‌توان دریافت که ببینیم چگونه سیستم‌های آموزشی کنونی، به جای آنکه ساختارهای قدرت موجود را به چالش بکشند، در جهت تقویت آنها می‌کوشند. کندی در این کتاب به مفهوم «حلقه کندوکاو فلسفی» نیز می‌پردازد. شکلی از گفت‌وگوی گروهی و جمعی که توسط متیو لیپمن و آن مارگارت شارپ، بنیان‌گذاران برنامه «فلسفه برای کودکان»، ایجاد شده است. به باور کندی، حلقه کندوکاو فلسفی ابزاری قدرتمند برای ارتقای تفکر نقاد، حل مساله و شکل برابری‌خواهانه‌تر و دموکراتیک‌تر از تعامل اجتماعی است. کلاس درس از طریق حلقه کندوکاو فلسفی به مینیاتوری از دموکراسی اجتماعی تبدیل می‌شود که در آن، رابطه مبتنی بر دیالوگ با دیگران الگوسازی می‌شودو به آنها کمک می‌کند در جهانی دموکراتیک و به هم پیوسته زیست کنند. کودکان در حلقه کندوکاو فلسفی به دنبال رسیدن به پاسخ‌های از پیش تعیین شده نیستند، بلکه به دنبال کاوش مشترک در سوالات پیچیده‌تر هستند. در این الگوی دیالوگ‌محور، منظر و نگاه هر شرکت‌کننده ارزشمند بوده و در نتیجه منجر به دموکراتیک شدن فضای آموزشی می‌شود. همچنین عاملیت و مسوولیت‌پذیری اخلاقی در میان دانش‌آموزان افزایش می‌یابد. در این نظام آموزشی، صدای هر کودک شنیده می‌شود و در نتیجه کنجکاوی درونی و ظرفیت کودک برای تفکر نقاد پرورش می‌یابد. خلاصه آنکه این کتاب تمام تلاش خود را می‌کند تا خواننده آن در نگاه خود به تعلیم و تربیت یک بازنگری اساسی کند. کندی با آمیختن کندوکاو فلسفی با ارزش‌های دموکراتیک، الگویی از تعلیم و تربیت ارایه می‌دهد که صدا و نظر کودک را ارزشمند دانسته و دیدگاه ابزارگرایانه به آموزش مدرسه‌ای را که دیدگاه شایع در سطح جهان است به چالش می‌کشد. اثر او، ظرفیت‌های تحول‌بخش تعلیم و تربیتی را که ریشه در دیالوگ، حیرت و جست‌وجوی جمعی معنا و حقیقت دارد به ما یادآوری می‌کند و چشم‌اندازی امیدوارکننده برای آینده تعلیم و تربیت ارایه می‌دهد. این کتاب می‌تواند برای معلمین، تسهیل‌گران، فیلسوفان تعلیم و تربیت و هرکسی که علاقه‌مند به قدرت عظیم دیالوگ و گفت‌وگو در پرورش نسل آینده است، منبعی ارزشمند باشد. پیش از این، مجموعه‌ای از مقالات دیوید کندی‌ تحت عنوان «فلسفه کودکی و فلسفه برای کودکان» توسط حمیدرضا محمدی و به همت نشر نگاه معاصر منتشر شده است. همچنین یکی از مقالات این مجموعه در کتاب دیگری با عنوان «پاسخ‌ها را باد می‌برد»، با ترجمه سودابه شکراله‌زاده وتوسط نشر کرگدن دوباره به چاپ رسیده است.
1- Kennedy, David. (2024) . .SUNY Press.

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...