فرم؛ تجربه نو | شرق


رمان «روز دیگر شورا» رمانی است که مانند دیگر آثار فریبا وفی به مشکلات زنان در جامعه که ریشه در خانواده دارد، می‌پردازد. قصه این رمان درباره زنی به نام شورا است که خواننده با او همراه می‌شود و به گوشه‌کناره‌های زندگی‌اش ورود می‌کند و دغدغه‌هایش را می‌خواند. شورا به‌مثابه زنی است که دنبال رسیدن به آرمان‌شهر آرامش است و تنها هدفش زندگی سالمِ مشترک همراه با اختیارات شخصی است. این همان نقطه‌ای است که شورا تقلا می‌کند تا با رسیدن به آن نشان دهد وجود دارد. اما این اعلام موجودیت او را به جایی می‌کشاند که فقط خودش است که باید تکلیفش را معلوم کند.

روز دیگر شورا فریبا وفی

شورا زنی تحصیل‌کرده و نماد یک زن موفق و هدف‌دار است. پرجنب و جوش است و دنبال رفتن به نقاط تاریک زندگی‌اش و رسیدن به کشف و شهود. در جوانی، یک روز که به عکاسی‌ای می‌رود تا عکس بیندازد، دل به عکاس می‌بندد و این عشق دوطرفه منجر به ازدواج می‌شود. رمان با روایت دو مرحله از زندگی شورا پیش می‌رود: پیش از ازدواج و پس از ازدواج. ما اینجا با یک خط روایی روبه‌رو می‌شویم که زندگی شورا را از زمانی که ازدواج می‌کند تا سرانجام این ازدواج، که چیزی در حدود بیست سال است، روایت می‌کند. اما خط روایی دیگر درمورد سفررفتن شورا است و البته آشنایی‌اش با یک مرد. این سؤال در ذهن مخاطب به وجود می‌آید که دلیل این آشنایی چیست و چرا این ملاقات در کشوری دیگر رخ می‌دهد.

خط روایی اول، که زندگی زناشویی شورا را روایت می‌کند، از جایی شروع می‌شود که می‌خوانیم او به خانه شوهر در آپارتمانی رفته است که اغلب ساکنان آنجا از اقوام نزدیک شوهر او هستند. ورود شورا به ساختمان آغاز کشمکش است. اینجا ضرباهنگ سریع می‌شود و ما خیلی زود متوجه مشکلات شورا با شوهرش و خانواده شوهرش می‌شویم. هرچه قصه جلو می‌رود آن تصویر پررنگ ابتدایی که ما از شورا داشتیم کم‌رنگ‌تر و در فصل‌های آخر همه‌چیز خاکستری می‌شود. مشکلات و دغدغه‌های شورا در مواجهه با خانواده شوهرش شاید در نگاه اول مضحک به نظر برسد، اما فریبا وفی ما را همراه می‌کند و زوال شورا را برای ما تکمیل می‌کند و بیان می‌کند چگونه این فراز و فرود شکل می‌گیرد.

خط روایی دوم درباره شورایی است که به کشور ارمنستان رفته و در حال ملاقات با مردی است که ما در طول خط روایی اول با او آشنا می‌شویم. این ملاقات که ابتدا برای شورا حکم رهایی از آن زندگی عجیبش را دارد، در نهایت به او نشان می‌دهد که حتی دل‌سپردن به مردی دیگر دردی از دردهای او دوا نمی‌کند. در واقع ما در خط روایی اول ارتباط مخفیانه شورا با ژان یا همان آقای بیژنی را می‌خوانیم و متوجه می‌شویم در تلاطم زندگی شورا با شوهرش و خانواده او روزنه امیدی است که در نهایت شورا را به کشف و شهود درباره خودش می‌رساند. انگار همان تک‌روزنه امیدی که شورا به آن دلبسته است نه به دست خودش بلکه به‌واسطه موجودیت خودش کور می‌شود.

رمان «روز دیگر شورا» اساسا بر شخصیت‌پردازی استوار است. آنچه درمورد شخصیت‌پردازی در مبحث رمان گفته می‌شود اشاره دقیق به قوس شخصیت است؛ اصطلاح قوس شخصیت درمورد شخصیت‌هایی در قصه‌ها به کار می‌رود که از سمت مثبت به منفی یا منفی به مثبت حرکت می‌کنند که این معمولا در رمان‌های جنایی یا روان‌شناختی نمود بیشتر پیدا می‌کند. نقطه قوت فرم رمان «روز دیگر شورا» این است که در این رمان این قوس نه به‌واسطه خود شخصیت بلکه به‌واسطه اطراف و شخصیت‌های دیگر تغییر پیدا می‌کند. ما سه شورا را می‌خوانیم: اولی شخصیتی کاریزماتیک و تحصیل‌کرده است، دومی شخصیتی است تقریبا منفعل نسبت به اطرافیان و عملا شکست‌خورده در زندگی که می‌خواهد از همسرش طلاق بگیرد و سومی شخصیتی تنها و آزادشده که به میانگین دو شخصیت قبل نزدیک می‌شود اما در پایان شکل دیگری از خود نشان می‌دهد. رمان «روز دیگر شورا» امسال در لیست مرحله اول جایزه مهرگان ادب قرار دارد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...