روزمرگی‌های یک انقلابی | اعتماد


آصف بیات جامعه‌شناس شناخته‌شده ایرانی‌تبار آمریکایی در سال ۲۰۱۰، یک سال پیش از آغاز قیام‌های عربی، کتابی به نام «زندگی به‌مثابه سیاست: چگونه مردم عادی می‌توانند خاورمیانه را تغییر دهند» منتشر کرد که در آن به این موضوع پرداخت که چگونه مردم عادی -از فرودستان و زنان حاشیه‌ای گرفته تا جوانان - می‌توانند با استفاده از «غیرجنبش‌ها» در شرایط سیاسی و اقتصادی سرکوبگر، تغییراتی در زندگی و جوامع خود ایجاد کنند.

«انقلاب را زیستن» [Revolutionary life : the everyday of the Arab Spring]

با گسترش انقلاب‌های عربی و انتشار این کتاب، بسیاری از او پرسیدند که چه نقشی، اگر اصلاً، این «غیرجنبش‌ها» در این انقلاب‌های چشمگیر داشته‌اند. این پرسش عمدتاً باعث شد که او به فکر و تحقیق درباره این موضوع بیفتد که سیاست‌های فرودستان در زندگی روزمره‌شان چه ارتباطی با قیام‌های انقلابی داشته است. کتاب «انقلاب را زیستن: روزمرگی‌های بهار عربی» [Revolutionary life : the everyday of the Arab Spring]به این پرسش مرکزی می‌پردازد. این کتاب با ترجمه شیرین کریمی از سوی نشر بیدگل منتشر شده است.

بیات از تجربه خود در نگارش کتاب چنین می‌گوید: «اما در روند تحقیق این کتاب، هرچه بیشتر درمورد این رویدادها یاد می‌گرفتم، بیشتر گیج می‌شدم از اینکه این انقلاب‌ها تا چه اندازه نو و متفاوت از انقلاب‌های قرن بیستم بودند؛ بنابراین احساس کردم که نیاز دارم تا در کتاب دیگری (با عنوان انقلاب بدون انقلابیون، ۲۰۱7) فهم خود را از این انقلاب‌ها به صورت تاریخی، مقایسه‌ای و در سطح کلان بیان کنم قبل از اینکه ادامه دهم با کتاب انقلاب را زیستن. امیدوارم این کتاب باعث شود که دوباره به پرسش موفقیت و شکستِ انقلاب فکر کنیم: چگونه می‌توانیم بفهمیم که انقلاب شکست خورده یا موفق شده است؟»

کتاب «انقلاب را زیستن» اثر آصف بیات به جنبه‌ای اغلب نادیده‌گرفته‌شده از قیام‌های «بهار عربی» ۲۰۱۱ می‌پردازد: شرکت‌کنندگان روزمره آن. در بسیاری از تحقیقات موجود، به‌ویژه در مورد مصر و تونس، معمولاً توده‌ها نادیده گرفته می‌شوند و بیشتر تمرکز بر ساختارها و افراد در رده‌های بالا است. آصف بیات، استاد جامعه‌شناسی در دانشگاه ایلینوی، معتقد است که برای درک نتایج قیام‌های عربی باید ابتدا به پایگاه‌های مردمی آن‌ها توجه کرد. درنتیجه، کتاب او به‌عنوان پیشگام در طرح این موضوع مهم عمل می‌کند.

قیام‌های ۲۰۱۱ به‌طور گسترده‌ای به‌عنوان شکست ارزیابی می‌شوند، زیرا اصلاحات واقعی در نهادها، رهبری و سیاست‌ها به‌ندرت محقق شده است. اما بیات توضیح می‌دهد که در سطح میکرو -در خانواده‌ها، مدارس، مزارع، صحنه‌های هنری و رسانه‌های مردمی- تغییراتی درواقع اتفاق افتاده است. روح قیام‌ها به سوال‌کردن از هنجارهای عمیقاً ریشه‌دار و چالش‌کشیدن سلسله‌مراتب اجتماعی انجامید. بیات مشاهده می‌کند که اگرچه این پیشرفت‌ها ممکن است در ابتدا آشکار نباشند، اما به‌هرحال، قابل توجه هستند.

برای مثال، تغییرات در زندگی زنان ریشه دواند. با وجود افزایش خشونت و آزار جنسی پس از برکناری حُسنی مبارک، زنان مصری صدای خود را پیدا کردند و اراده‌ای برای مبارزه برای حقوقشان پیدا کردند. گروه‌های مختلفی در همه‌جا شکل گرفتند از «اصوات نیسات» که به زنان توانمندی برای ورود به سیاست می‌دهد، تا پروژه نقاشی دیواری «سیتا ال‌هیتا» که به چالش‌کشیدن مفاهیم زنا‌نگی خانگی می‌پردازد. طلاق، برداشتن حجاب، سفر تنهایی، مشارکت در دولت، فعالیت سیاسی، انتخاب شغل، و تمایل به اعتراض علیه پدرسالاری تنها برخی از تغییرات «فمینیستی از پایین» بودند که زنان عرب، چه مسلمان و چه غیرمسلمان، تجربه کردند.

مطالعه گروه‌های غیرالیت به درک این نکته کمک می‌کند که چرا رویدادهایی مشابه ۲۰۱۱ ممکن است دوباره رخ دهند. فصل مربوط به مشارکت جوانان در انقلاب‌های عربی به‌ویژه جذاب است. در این فصل، بیات تفاوتی قائل می‌شود بین «جوانان در سیاست» و «سیاست جوانان». اولی نحوه نمایش سنتی این گروه در آثار تحلیلی است: به‌عنوان یک امر حاشیه‌ای. دومی آن را به‌عنوان یک عامل تغییر می‌بیند که با تعادل مناسب از استقلال و انعطاف‌پذیری ایدئولوژیک، می‌تواند جنبش‌های انقلابی را به ثمر برساند.

در سراسر کتاب، بیات، مفهوم «رفولوشن‌ها» (انقلاب‌های اصلاحی) را گسترش می‌دهد؛ جنبش‌هایی که فشار می‌آورند تا قدرت‌های حاکم خودشان را اصلاح کنند. او می‌یابد که این جنبش‌ها تغییرات زیادی در سطح دولت به‌وجود نمی‌آورند، اما در سطوح پایین‌تر تأثیرات بسیاری دارند. با کاوش عمیق‌تر در گروه‌های نادیده‌گرفته‌شده و حاشیه‌ای، بیات دینامیک‌های مردم عادی را آشکار می‌کند که از ایدئال‌های فردی چشم‌پوشی کرده و در چیزی استثنائی شرکت می‌کنند. «انقلاب را زیستن» مطالعه‌ای است از چیزهای عادی که هیچ‌چیز عادی نیستند.



«انقلاب را زیستن: روزمرگی‌های بهار عربی» سعی دارد سه مساله تحلیلی را بررسی کند: اول و مهم‌تر از همه، درک و نظریه‌پردازی ارتباط بین زندگی روزمره و انقلاب یا ارتباط بین امور پیش‌پاافتاده و باشکوه، عادی و غیرعادی، روتین و شکاف‌ها. این روزها، مطالعه «سیاست روزمره»، «جنبش‌های اجتماعی» و «انقلاب‌ها» هرکدام ادبیات خاص خود را دارند و اغلب به عنوان حوزه‌های جداگانه‌ای مورد بررسی قرار می‌گیرند؛ حتی در بسیاری از دانشگاه‌ها به‌عنوان دوره‌های جداگانه تدریس می‌شوند. «انقلاب را زیستن» تلاش می‌کند تا یک چشم‌انداز تحلیلی توسعه دهد که به درک ارتباطات بین این حوزه‌ها و ادبیات‌های مختلف کمک کند. درنهایت، در زندگی واقعی، مبارزات مردم جدا از هم نیستند؛ آنها از یک فرم به فرم دیگر منتقل می‌شوند یا مجموعه‌ای از ابزارهای مختلف را بسته به شرایط ساختاری و امکانات بازیگران ترکیب می‌کنند.

مسئله دوم، عاملیت بازیگران در ارتباط با انقلاب‌ها است؛ درواقع، مربوط به موضوعات فرودست و امکانات انقلابی آنها است. این کتاب سعی می‌کند بفهمد که چگونه گروه‌های مختلف فرودست (مثلاً فقرا، زنان، جوانان، کارگران یا دیگران) در انقلاب‌ها عمل می‌کنند و چه نقشی ایفا می‌کنند. با توجه به امکانات مختلف آنها (ظرفیت‌ها، پتانسیل‌ها) و محدودیت‌هایشان، هر گروه اجتماعی چگونه در انقلاب‌ها عمل می‌کند؟ چگونه در انقلاب‌ها مشارکت می‌کنند و انقلاب چگونه بر آنها تاثیر می‌گذارد؟ بیات سعی کرده‌ تاست این پرسش‌ها را (در سه فصل متفاوت درباره تهی‌دستان، زنان و جوانان) با استفاده از زمینه‌های تجربی جوامع خاورمیانه و نوع انقلاب‌هایی که آنها تولید کرده‌اند، بررسی کند.

بنابراین، فراتر از نگاه به دولت، نخبگان و سیاست، این کتاب می‌پرسد که انقلاب در زمین، میان فرودستان و در عرصه اجتماعی چه معنایی دارد. بیات دراین‌باره امیدوار است تا این رویکرد از پایین به بالا و روزمره، فرصتی برای مسئله‌دارکردن معنای انقلاب فراهم کند: آیا انقلاب به معنای تغییر رژیم، تحول دولت، تغییر در هویت‌ها است یا تحول اجتماعی؟ او همچنین امیدوار است این پرسش از «پایان» یا «ادامه» در مسیرهای انقلابی را مسئله‌دار کند (چه زمانی انقلاب تمام می‌شود یا چگونه ممکن است ادامه یابد). و درنهایت، او امیدوار است این کتاب باعث شود که دوباره به پرسش «موفقیت» و «شکست» انقلاب فکر کنیم: چگونه می‌توانیم بفهمیم که انقلاب شکست خورده یا موفق شده است؟

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...