حمید بناء | جام جم


گپ زدن با نویسنده‌ها و سفر به دنیای کتاب‌های‌شان کار تازه‌ای نیست ولی آن‌قدر جذاب و موثر است که قدیمی و کهنه نمی‌شود. از دکتر رضا رسولی دعوت کردیم تا پشت میز گفت‌وگوی ما بنشیند و درباره کتاب «سه‌راه سرگردون» برای ما و شما حرف بزند. امیدوارم نتیجه این هم‌صحبتی به دل‌تان بنشیند:

خلاصه رمان سه‌راه سرگردون رضا رسولی

۱- چرا رمان؟
در آغاز جلسه از رضا رسولی خواستیم در مورد قالب ادبی سه‌راه سرگردون و علت انتخاب آن کمی توضیح بدهد. رسولی صحبت‌هایش را این‌گونه آغاز کرد: از آنجا که داستان‌نویس هستم از بین گونه‌های داستانی قالب رمان را برای سه‌راه سرگردون انتخاب کردم، چون این قالب را اثرگذار و ماندگار می‌دانم. از سوی دیگر مسأله رمان سه‌راه سرگردون برایم اهمیت داشت و باید به‌شکل هنری بیان مسأله هم توجه می‌کردم. همان‌طور که رهبر معظم انقلاب شرط ماندگاری موضوعات را بیان هنرمندانه آن می‌دانند. با همین رویکرد موضوع را بردم به‌سمت ادبیات داستانی و در قالب رمان روایتش کردم تا بتوانم به هدف نیمه‌نهایی خودم یعنی «توسعه ادبیات عدالت‌طلبانه» برسم. اساسا ادبیات داستانی آن‌قدر تأثیرگذار است که وقتی دشمن می‌خواهد ریشه‌های اعتقادی اسلام را بزند و آن را از چشم مردم جهان بیندازد، رمان «آیات شیطانی» را می‌نویسند و منتشر می‌کند.

۲- کاربرد قصه در تاریخ و ادبیات دینی
فراتر از هر بحثی، نگاه دینی و آیینی ما به داستان است. آنجا که خدا در سوره مبارکه یوسف خودش را قصه‌گو معرفی می‌‌کند و می‌فرماید: «نحن نقص علیک...». ادبیات داستانی هم در آموزه‌های دینی ما و هم در دنیای مدرن می‌تواند اثرات و کارکردهای فراوانی داشته باشد. ادبیات داستانی در قالب‌های مختلف ادبی ظرفیت بالایی برای فرآورده‌سازی دارد. به‌عنوان مثال شما از روی داستان می‌توانید فیلمنامه بنویسید و از روی آن انیمیشن بسازید و بعد آن را به یک بازی رایانه‌ای تبدیل کنید و تصاویر شخصیت‌های بازی را روی جاکلیدی، لباس و آکسسوار تزئینی چاپ کنید تا یک مفهوم فراگیر شده و به سبک زندگی تبدیل شود. درواقع داستان پایه خوبی برای انتقال پیام محسوب می‌شود. من هم با نگاه به همین ظرفیت‌ها گونه رمان را برای کتابم انتخاب کردم.

۳- مسأله سه‌راه سرگردون چیست؟
من از سال ۷۶ در نظام اداری کشور مشغول خدمت هستم. در این مدت هم فضای دستگاه‌های فرهنگی را تجربه کرده‌ام و هم در دستگاه‌های دیگری مثل وزارتخانه صنایع حضور داشته‌ام و در دوره‌های مختلف فرازها و فرودها، تغییرات سازمانی، تحولات و ماجراهای بسیاری را دیده‌ام. در کنار نقاط قوت درخشانی که سیستم اداری ما به اعتبار آدم‌های متدین و صالح یا به یک معنا حزب‌اللهی ایجاد شده با موضوعات و مشکلات متعددی مواجه بوده‌‌ام. مشکلاتی که به‌صورت فرسایشی هم مردم را آزار می‌دهد و هم به یک آفت برای جمهوری‌اسلامی تبدیل شده است و اگر به‌شکل سیستماتیک کنترل نشود، اتفاقات منفی بزرگی را برای نظام رقم خواهد زد. پدیده‌هایی مثل آقازاده‌ها، رانت‌خواری و روابط فامیلی که ریشه آن را باید در خانواده جست‌وجو کنیم. اعتقاد دارم که بخش مهمی از فساد مالی ریشه در فساد فرهنگی و خانوادگی دارد.

۴- انتقاد؛ پایه و اساس پیشرفت
از این حیث به‌عنوان کسی که اعتقاد دارد «انتقاد» پایه و اساس پیشرفت جامعه است و اساسا اگر امام(ره) به وضع اداره کشور انتقاد نداشت انقلابی شکل نمی‌گرفت. بعد از پیروزی انقلاب هم همین نگاه انتقادی به نظام اداره کشور، موجب شکل‌گیری نهادهایی نظیر سپاه و جهادسازندگی و... شد. بنابراین من با دوستانی که می‌گویند همواره باید خوشحال باشیم و به همه‌چیز خوشبین هستند، مخالفم. ما همه‌اش نباید خوشحال باشیم بلکه همیشه باید امید را به جامعه تزریق کنیم و در کنار آن، آسیب‌ها و آفت‌های نظام اداری باید ما را نگران کند. من بارها به دوستان ایده‌پرداز در بحث بین‌الملل گفته‌ام همان‌طور که با استکبار جهانی مبارزه می‌کنید باید با استکبار اداری هم بجنگید تا شاهد اتفاقات ناگوار نباشیم. بنده در جایگاه یک معتقد به نظام جمهوری‌اسلامی اصرار و تأکید دارم که نقد درون‌گفتمانی عصای دست نظام است. به‌همین‌دلیل علاقه داشتم که تجربیات ۲۰ساله خودم تا زمان تألیف کتاب را با زبان ادبیات برای مخاطب بیان کنم.

۵- آمیختگی با واقعیت، بر محور تخیل
تاکنون بارها این سؤال را از بنده پرسیده‌اند که آیا شخصیت‌های داستان تو واقعی هستند یا نه؟ ببینید، ذات داستان براساس تخیل شکل می‌گیرد بنابراین، این کتاب علاوه بر آمیختگی با واقعیت بر محور تخیل بنا شده است. تخیل را من از واقعیت‌های اجتماعی گرفته‌ام. متأسفانه عشوه و رشوه و زن و اسکناس در جامعه ما ترکتازی می‌کنند و این میل به تنوع‌طلبی مردانه و ثروت‌اندوزی فراوان که باعث می‌شود برخی افراد صاحب‌منصب به اعتبار جایگاه یا پول‌شان وارد مناقصه‌ومزایده‌بازی شوند. همین آفت سبب شد که من شخصیت‌های قصه را برمبنای آن پردازش و بخشی از واقعیت‌هایی که با چشم خودم در نظام اداری دیده بودم را در کتاب بیان کنم. علاوه بر اینها سعی کردم مسأله مغفول ادبیات اجتماعی و سیاسی دوران‌مان را که «خانواده» است هم در کتاب بیاورم. وقتی زن و مردی رابطه خوبی با هم ندارند گرفتار طلاق عاطفی می‌شوند و از همین نقطه روابط عاطفی خارج از عرف و گاه غیرشرعی برای جبران کمبودها شکل می‌گیرد.

۶- از رو نمی‌روم!
کیان در رمان «سه‌راه سرگردون» با یک زن ستیزه‌جو، لجوج و غیرهمراه زندگی می‌کند. همین زندگی بدون مهر و محبت سبب می‌شود که الهه به او نزدیک شود و مسیر زندگی‌اش را تغییر دهد. من شخصیت کیان را از روی خودم نوشته‌ام؛ بله جنگندگی، بی‌محابا بودن، شجاعت و سرنترس داشتن کیان که همواره او را به دردسر می‌اندازد را از شخصیت خودم وام گرفته‌ام. امیدوارم این حرف‌ها تعریف از خود تلقی نشود. یک‌روز در جلسه هیات‌مدیره انجمن قلم خانم راضیه تجار که تازه این کتاب را خوانده بود می‌گفت من در تمام دقایقی که کتاب را می‌خواندم خود شما را در کیان می‌دیدم. خود من هم در نظام اداری عقل معاش ندارم؛ از صبح تا شب با فساد می‌جنگم آخرسر هم یا حکم عزلم را به‌دستم می‌دهند یا هرطوری که شده یک زخمی به من می‌زنند. من هم از رو نمی‌روم و باز فردا صبح برمی‌گردم برای به‌کرسی‌نشاندن حرف امام و انقلاب و شهدا.

۷- نخواستم در این کتاب حزب‌اللهی مُرده باشم!
متأسفانه نظام اداری ما حزب‌اللهی منتقد که دنبال حل مشکل باشد را برنمی‌تابد. من نخواستم در این کتاب حزب‌اللهی مرده باشم؛ صراحت کلام دیالوگ‌ها هم برای همین است. در این رابطه باید از وزارت ارشاد هم تشکر کنم که مته به خشخاش نگذاشت و اجازه داد رمان حرفش را بزند. شخصیت کیان ابعاد دیگری هم دارد. این همه بی‌تابی در بین مردان جامعه و میل به توسعه روابط عاطفی برای چیست؟ برای این‌که مرد در خانواده خودش به آرامش عاطفی نرسیده و متأسفانه «لتسکنوا الیها» را که قرآن می‌گوید ازدواج کنید تا در کنار همسران‌تان به آرامش برسید، در برخی خانواده‌های ایرانی محقق نشده است. کیان رمان بنده می‌خواهد این قسمت از واقعیات جامعه را به خواننده‌اش نشان دهد. اگر مرد جامعه دچار آوارگی عاطفی شود خیلی ساده به دام می‌افتد. برخی از مخاطبان به من می‌گویند که سه‌راه سرگردون «زن‌ستیز» نوشته شده درحالی‌که اصلا این‌طور نیست و فقط واقعیت‌های جامعه را نشان می‌دهد.

۸- به‌کارگیری آدم‌های خوب در جای اشتباه به کشور ضربه می‌زند
حضور فرزند دختر کیان هم نماد نسل آینده کشور است که در خانواده و جامعه تربیت می‌شود و قطعا مشکلات این نهاد تأثیر مستقیم و زیادی روی او دارد. باید به این نکته هم توجه داشته باشیم که رمان سه‌راه سرگردون «سه‌گانه» است و در قسمت دوم که صد صفحه از آن را نوشته‌ام شما نگاه بنده را به واقعیت‌های مثبت زنان جامعه خواهید دید. رمان سه‌راه سرگردون مملو از خرده‌روایت‌هایی است که مثل یک منظومه به آن پرداخته است. پیشتر گفتم که ریشه بسیاری از مشکلات اداری ما در خانواده نهفته شده و من نیاز داشتم ترکیبی از اتفاقات خانواده، نظام اداری و جامعه را روایت کنم تا مخاطب به درک بهتری از مشکلات و ریشه آنها برسد. یکی دیگر از نقاط‌ضعفی که دوست داشتم به آن اشاره کنم این نکته است که گاهی ما آدم‌های خوب را در جای اشتباه به‌کارگیری می‌کنیم که این هم تبعات سنگینی برای کشورمان دارد.

۹- نمی‌خواستم یک اثر شعاری خلق کنم
روایت لباس قصه بوده و هنر یک نویسنده این است با روایت مدرن یا روایت زیبا و ادبی مخاطب را به دنبال خودش بکشاند. من نمی‌خواستم یک اثر شعاری خلق کنم که از عناصر و لوازم نویسندگی بی‌بهره باشد. هر اثر ادبی هم در قالب و هم در فرم و محتوا مخاطب «عام» و «خاص» دارد. شما از این منظر نگاه کنید که یک‌سری تکنیک‌های روزآمد و جذاب ادبی برای جذب مخاطب شکل می‌گیرند. تنوع و تعدد فضاها و موقعیت‌ها در رمان اعم از خانه، اداره، خودرو، خیابان، پارک، رستوران، جاده، شمال و نظایر آن هم برای رسیدن به همین منظور است. درواقع من می‌خواستم مخاطب بتواند خودش را در زمان پیدا کند. بنده به استفاده از نمادها و سمبل‌ها در کتاب هم توجه داشتم تا بهتر و بیشتر روی مخاطب اثر بگذارد.

۱۰- دوست دارم کتابم را به تمام مقامات عالی کشور تقدیم کنم
روی طرح جلد سیاه کتاب ما یک کت‌وشلوار به کنایه از مدیران اتوکشیده می‌بینیم که دستش را فرو کرده در جیبش. جیب آن شخص به شکل یک گاوصندوق طراحی شده تا نشان دهنده بیت‌المال باشد. نقدهای متهورانه و جدی سه‌راه سرگردون به نظام دیوانی کشور، آقازاده‌ها، خلأ‌های عاطفی و جنسی، مشکلات خانوادگی، نظارت و نظایر آن سبب شد که مردم از خواندن آن لذت ببرند. کتابخوان‌های حرفه‌ای نقدهای شفاهی و رسانه‌ای مثبتی هم درباره کتاب نوشتند که برای خود بنده دلگرم‌کننده بود. در مجموع مخاطبان بازخورد خوبی به سه‌راه سرگردون از خودشان نشان داده‌اند و به‌نظرم کتاب را دوست داشتند. بنده اگر همین امروز بخواهم دوباره سه‌راه سرگردون را بنویسم، همین چیزی را که هست با ویرایش اندک وقایع و زمان بیشتر می‌نویسم. من دوست دارم کتابم را به تمام مقامات عالی کشور از جمله رهبر انقلاب و سران سه قوه و مقامات اجرای کشور در رده‌های مختلف تقدیم کنم.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...
تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...