سفر به آینده با کمی احتیاط | الف


این روزها کتابهای بسیاری در حوزه کسب و کار منتشر می‌شود که معمولا از کیفیت بالایی برخوردار نیستند اما تعدادشان آنقدر هست که کتابفروشی‌ها بخشی از ویترین خود را به این دست از کتابها اختصاص بدهند. کتابهای کسب و کار بیشتر بر نکات کلیدی! چگونه یک شبه راه صد ساله را پیمودن و پولدار شدن متمرکز هستند و اکثرا بر روانشناسی تکیه می‌کنند تا مدیریت و سعی می‌کنند با اغوای مخاطب و با سطحی نگری خواننده را با رویاهای غیر واقعی خود همراه کنند. اما در این میان استثناهایی هم هستند که به مقوله کار از زاویه ای متفاوت می‌نگرند از جمله کتاب «هنر ساختن آینده کار» [The Shift: The Future of Work is Already Here] که موضوع کسب و کاررا به شکلی فلسفی و تحلیلی مورد بررسی قرار داده و با نشان دادن زوایای مختلف آن در پی راهی به سوی آینده‌ای بهتر است.

هنر ساختن آینده کار» [The Shift: The Future of Work is Already Here]  لیندا گراتن [Lynda Gratton]

لیندا گراتن [Lynda Gratton]، یکی از صاحب‌نظران و متفکران حوزه استراتژی منابع انسانی، در عصر حاضر است. او از مدرسه کسب و کار لندن، دکترای مدیریت دارد و سالهاست در همانجا مشغول تدریس و تحقیق است. گراتن، صاحب هفت کتاب و دهها مقاله است. برخی مقاله‌های او جوایزی را از آن خود کرده‌اند؛ ازجمله جایزه سال ۲۰۰۲ بهترین مقاله از سوی دانشگاه «ام آی تی». کتاب استراتژی زنده او، به بیش از ۱۵ زبان ترجمه شده و توسط مدیران آمریکایی به عنوان یکی از مهمترین کتابهای سال شناخته شده است.

لیندا گراتن در دهه اخیر مشاوره‌ها و پژوهشهای بسیاری درشرکتهای بزرگی، مانند: نوکیا، اچ پی، شل، رویال بانک اسکاتلند و سیتی بانک انجام داده است. او در سال ۲۰۰۷ رتبه ۱۹ از پنجاه متفکر برگزیده روزنامه تایمز را به دست آورد و جزء ۵۰ متفکر تراز اول حوزه مدیریت، شناخته شد.

نویسنده چه می‌گوید:
در این کتاب نویسنده آینده کار را در قالب یک سفر تحلیل کرده است که در آن هم به انقلاب صنعتی و تحولات آن در قرن هجدهم و نوزدهم توجه شده و هم عوامل و نیروهای پیش برنده این تغییر و تحولات در ترکیبی از پنج نیرو شامل نیاز به اقتصاد کم کربن، پیشرفت سریع فناوری، گسترش جهانی شدن، تغییرات ژرف در روند جمعیت و طول عمر و تغییرات مهم اجتماعی ارائه و تبیین شده است.

نویسنده می‌گوید برای فرار از آینده ای نا محتمل که در نتیجه انفعال ما رخ خواهد داد تنها راه رهایی تغيير در نگرش و رفتارهاست. لیندا گراتن سعی کرده به استناد سناريوهاي خلاقانه‌ي که در کتابش آورده، آينده‌ي روشن کار را هنرمندانه برای خواننده اش بسازد.

نویسنده تلاش می‌کند تا این سفر را از جنبه‌های مثبت و منفی مورد ارزیابی قرار دهد. گاه در طول سفر جنبه‌های منفی این پنج نیرو را برجسته می‌کند و آینده ای مبهم، پر از انزوا، گسسته توام با فقر و محرومیت را به تصویر می‌کشد. به طور مثال گراتن با اشاره به جمعیتی که تنها شده است می‌گوید « در سال ۲۰۰۹ هر یک از افراد در اقتصادهای توسعه یافته‌ی جهان به طور متوسط بیش از ۲۰ ساعت در هفته پای تلویزیون نشسته است. این بدان معناست که تماشای تلویزیون برای بیشتر شهروندان در جهان توسعه یافته به منزله‌ی یک شغل پاره وقت بوده است!.» او این آینده را «آینده تاریک» می‌نامد که در آن، پنج نیروی ذکر شده به طور مجزا یا با تعامل با یکدیگر بر کل زندگی ما سیطره می‌یابند و از اعمال و فعالیتهای ما پیشی می‌گیرند و ما را در موضع ضعف و انفعال قرار می‌دهند. تنها از طریق در نظر گرفتن زندگی دیگران است که می‌توانیم جریان‌های مختلف را در زندگی خودمان ترکیب کنیم. در توصیف زندگی روزمره است که می‌توانیم تصور کنیم زندگی آینده چگونه است و زندگی دیگران چگونه شکل خواهد گرفت.

نویسنده در طول این سفر گاهی به جنبه‌های مثبت این نیروها هم اشاره می‌کند و آن زمانی است که انسان می‌تواند این نیروها را در اختیار و تحت کنترل خودش در آورد و در این حالت انسان است که فعال بوده و نقش آفرین اصلی این سفر خواهد شد. نویسنده این آینده را «آینده روشن» می‌نامد. هم آفرینی ، تعامل اجتماعی و کارآفرینی خرد از نشانه‌های تسلط انسان بر این نیروهاست.

زندگی کاری آینده‌ی ما با منابعی که توسعه می‌دهیم و انتخاب هایی که می‌کنیم ساخته می‌شود. خانم گراتن می‌گوید: «که رسیدن به خبرگی زمان بر است؛ یعنی اگر بخواهید واقعا مهارت‌های عمیق خود را توسعه دهید شاید بیش از ۱۰۰۰۰ ساعت تمرکز و از خود گذشتگی لازم دارد. تنوع، نقش کلیدی در زندگی انسانها بازی می‌کند زیرا موفقیت شما به شدت بستگی به این دارد که چقدر خلاق و نوآور هستید. در این روابط گوناگون است که غالبا ابداع، توسعه می‌یابد.»

باید دانست نگرش سنتی به کسب و کار در آینده ای نه چندان دور تحت فشار قرار خواهد گرفت و بسیاری از فرضیه‌های سنتی درباره‌ی شغل و مسیر شغلی و نوع کار و سلسله مراتب آن فرو می‌ریزد. جهان با شتاب بسیار در حال گذر است و بسیاری از باورها درباره ماهیت کار و نحوه‌ی انجام آن در حال تغییر است. برای خلق یک آینده کاری با ارزش، باید تغییرات اساسی در فرضیه ها، مهارت ها، عادت‌ها و شیوه‌های انجام کار ایجاد کرد. اگر می‌خواهیم سفر به آینده در پرتو نور تجربه و عقل و درایت صورت گیرد باید تغییر کنیم. این کتاب شرح این سفر پر ماجراست به همراه تبیین ماهیت این تغییر.

[این کتاب با ترجمه مسعود بینش و سیما مهذب توسط نشر پژواک منتشر شده است.]

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...