احترام به آزادی | آرمان امروز


حکایت زندگی پدران و پسران در تاریخ ادبیات جهان ید طولایی دارد. چه مضامین اشعار و نمایش‌نامه‌ باشد، چه روایت‌هایی در قالب رمان‌های معروف دنیا که با وجود گذر سالیان زیادی از عمر خلق آن‌ها، اما همچنان خواننده و طرفدار و منتقد خود را دارد. یکی از این آثار شاخص، رمان «خرمگس» [The Gadfly] نوشته‌ اتل لیلیان وینیچ [ethel lilian voynich] است که در سال 1897 میلادی برای اولین‌بار منتشر شد. در ایران نیز این کتاب برای بار نخست در سال 1341 با ترجمه‌ خسرو همایون‌پور از سوی نشر امیرکبیر منتشر شد؛ ترجمه‌ای که هم‌چنان معتبرترین ترجمه این رمان است.

خلاصه رمان خرمگس» [The Gadfly] نوشته‌ اتل لیلیان وینیچ [ethel lilian voynich]

داستان «خرمگس» از چه قرار است که از پسِ یک قرن همچنان خوانده می‌شود و مخاطب خود را دارد؟ آرتور برتون، یک مسیحی متعصب انگلیسی است که برای آموزش کشیش‌شدن به ایتالیا سفر می‌کند و در آن‌جا با کشیشی به‌نام پدر مونتالی رابطه‌ صمیمانه‌ای برقرار می‌کند؛ رابطه‌ای استاد و شاگردی یا حتی پدر و پسری که سالیان زیادی ادامه پیدا می‌کند.. آرتور در این مدت از کاتولیک‌بودن صرف‌نظر و ایتالیا را ترک می‌کند. مدتی را در سختی و دوری می‌گذراند اما با شوری انقلابی مجدداً برمی‌گردد و تصمیم می‌گیرد روزنامه‌نگار شود، و در مجلات طنز آثار خود را با نام مستعار خرمگس منتشر کند. او در نوشته‌هایش ایده‌های رادیکالی را منتشر می‌کند.

بعد از مدتی همان کشیش اول از کلیسا می‌‌رود و کشیش جدیدی جایگزین او ‌می‌شود. این کشیش جدید یک جاسوس است و اعترافات آرتور را لو می‌دهد. همین عاملی می‌شود برای دستگیری این مرد جوانِ انقلابی. مدتی را در زندان سپری می‌کند اما بعد از آزادشدن متوجه می‌شود همه او را مقصر می‌دانند و کسی نگاه بی‌گناه‌بودن نسبت به او ندارد. این حس باعث سرخورده بودن آرتور جوان می‌شود. در میانه‌ همین اتفاقات و شرایط آرتور نامه‌ای از مادرش پیدا می‌کند که در آن پرده از این راز برداشته می‌شود که ‌پدر مونتالی، کشیش، پدر واقعی اوست. این خبر چنان روی آرتور تاثیر می‌گذارد که او تصمیم می‌گیرد دست به یک خودکشی صوری می‌زند. سیزده سال بعد با نام مستعار خرمگس برمی‌گردد. او به‌دلیل قدرت نویسندگی بالایی که دارد مورد توجه اعضای حزب قرار می‌گیرد. سال‌ها پنهانی زندگی‌کردن باعث ایجاد تغییراتی در ظاهر و باطن آرتور شده، چنان‌که که علاوه بر مورد توجه قرارگرفتن نزد مردم، جما، معشوقه‌اش، دوباره به او علاقه‌مند می‌شود.

در «خرمگس» زندگی آرتور در کنار پدر مونتالی کشیش در طی سالیان 30 تا 40 قرن نوزدهم، یعنی زمان فعالیت سازمان ایتالیای جوان برای ما روایت می‌شود. سرنوشت پنهانی این دو زیر سایه‌ اوضاع اجتماعی، سیاسی ایتالیا و اتفاقاتی که این دو شخصیت به‌طور موازی اما دور از هم از سر می‌گذرانند. موضوعات و مسائلی که در این قصه مطرح می‌شود چون؛ عشق، دوست‌داشتن، شجاعت، وفادارماندن به دوست، امید و عذاب وجدان به زیباترین و خواندنی‌ترین حالت ممکن مسبب خلق یک داستان شده‌اند. در رمان «خرمگس» آزادی بسیار محترم است و کسی در رسیدن به آزادی در آن روزگاران ایتالیا، ترس از مرگ ندارد. کتابی که در آن عشق ارزش والایی دارد و مسیحیت ارزش خود را از دست می‌دهد.

با توجه به این‌که قصه راجع به یک جوان انقلابی است، می‌توان به قصه به‌عنوان اثری سیاسی نگریست؛ امری که موجب شهرت کتاب در جماهیر شوروی شد و بیش از سه میلیون نسخه فروخت و چند نسخه سینمایی نیز از روی آن ساخته شد. اما جدا از مضمون سیاسی، عشق و دوست‌داشتن در طی مسیر روایت داستان به نحوی جاخوش کرده که نمی‌شود از روابط عاطفی و عاشقانه‌ای که مابین شخصیت‌ها شکل گرفته و عشق به آزادی که در وجودشان نهادینه شده، به‌راحتی عبور کرد و آن را نادیده گرفت. نحوه‌ روایت زندگی شخصیت‌های اصلی رمان یعنی آرتور و کشیش در ابتدای قصه که آن‌ها غرق در ایمان پاک به مسیحیت در طبیعتی زیبا به‌سر می-برند و گذشت زمان و تغییر نگاه و زندگی این دو نفر و در انتها مرتدشدن آرتور و دیوانه‌شدن پدر مونتالی، این روند اوج‌و‌فرود زندگی شخصیت‌ها یکی از بی‌نظیرترین ویژگی‌های «خرمگس» است. گفت‌وگوهای بین شخصیت‌ها در شرایط و موقعیت‌های مختلف و مجادله و بحث‌های متعدد مابین آن‌ها نیز یکی دیگر از بخش‌های خواندنی این اثر محسوب می‌شود.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...