خنده هالیوودی | آرمان امروز


«جاذبه صفر» [Zero gravity] پنجمین مجموعه از قطعات کمیک وودی آلن است که با ترجمه علیرضا شفیعی‌نصب در نشر خوب منتشر شده سات؛ یک سبک نثر خنده‌دار و بامزه که خوانندگان از جذابیت ماندگارش از زمان دیگر آثار کلاسیکش «حالا بی‌حساب شدیم»، «بی‌بال‌وپر» و «عوارض جانبی» تا‌به‌حال لذت برده‌اند.

جاذبه صفر» [Zero gravity]  وودی آلن

«جاذبه صفر» شامل هشت داستان به همراه یازده قطعه جدید است. این مجموعه به ما یادآوری می‌کند که فرم داستان کوتاه اولین ظرف برای جنبه شیدایی، عجیب‌غریب و طناز شخصیت آلن است. آلن در مقام فیلم‌ساز، مدت‌ها پیش روحیه شوخ و تندوتیزی را که در دستاوردهای سابقش مانند «پول‌ها رو بردار و فرار کن» و «موزها» داشت از دست داده- همان‌طور که شخصیتی در «خاطرات استارداست» از آن‌ها به‌عنوان «بامزه‌های قدیمی» یاد می‌کند. اما در مقام نویسنده نثر، شخصیت سرکش او به همان شکل باقی ‌مانده است- بدون ترس از ارائه طنز، شیفته بذله‌گویی و مسحورشده دست‌ورزی با کلمات. به عبارت دیگر، اگر اینگمار برگمان، یوجین اونیل و آنتوان چخوف پدران سینمایی آلن می‌شدند، اس جی پرلمن در مقام پدر ادبی‌اش پابرجاست.

اصالت در «جاذبه صفر» خیلی زود نمایان می‌شود. آلن بسیاری از خصلت‌های بارز و تکنیک‌های پرلمن را وام گرفته است، از جمله تمایل به شروع داستان در یک مکان، مانند اینکه راوی خبری را در جایی یادآوری می‌کند ولی به سرانجام‌رسیدن آن در جایی دیگر اتفاق می‌افتد. همچنین آلن همانند پرلمن به حرف‌های نامربوط‌زدن گرایش دارد و علاقه دیوانه‌واری در انتخاب نام‌های خنده‌دار دارد، از جمله، در میان داستان‌های گردآوری‌شده در اینجا، اسامی میلو ورپیچ و ژان کلود توپه. یک فروشگاه مواد غذایی سالم به‌نام «شریان سخت‌شده» و یک فیلم برنده اسکار با نام «زامبی‌های برهنه از پلوتون».

علی‌رغم رفتارهای گول‌زننده، آلن داستان‌های خود را با ارجاعات فرهنگی پیچیده می‌خواند، اما این کنایه‌ها برای مسخره‌کردن و نه برای خودنمایی انجام می‌شود. آلن در «وقتی نیچه زینت‌بخش کاپوت ماشین‌تان باشد»، مقاله‌ای که در نیویورک‌تایمز منتشر شده، اتومبیل‌های خودران و تصمیم‌گیرنده را به صورت اول‌شخص تصور می‌کند و برای اتومبیل‌های بسیار هوشمند نام ازرا پاوند، زیگموند فروید و دیگر افراد مشهور را به یادگار می‌گذارد.

این داستان‌ها مملو از نوعی منطق‌اند، وقتی به این نوشته‌های بی‌‌معنی فکر می‌کنید بیانگر مردی است که، در «کمدی عشق و مرگ» برگرفته از ادبیات روسی کلاسیکش، به «تکه کوچک زمین» پیرمرد اشاره کرده و سپس افشا می‌کند که این دارایی نیست این هیچی نیست. داستان‌های دیگر به‌طور قابل قبول‌تری در دنیای واقعی روی می‌دهند، از جمله گزارشی از تجربه اضطراب‌آور خرید و فروش املاک و مستغلات در نیویورک معاصر. آلن در «خیابان پارک، طبقه بالا، فروش فوری، وگر نه می‌پرم» می‌نویسد: «سخت‌گیرهای نق نقو در خانه ما جولان می‌دادند، تخته‌های کف خانه و گچ‌بری‌ها را برانداز می‌کردند قبل از اینکه برای همیشه در نسخه‌های مختلف داستان‌های هشت میلیونی شهر برهنه ناپدید شوند.»

از همه بهتر، داستان طولانی و به طور واضح خودزندگی‌نامه‌ای به‌نام «قدکشیدن در منهتن» است که در آن آلن نشان می‌دهد که خوش‌باورانه در معرض نیویورکِ رویاهای دوران کودکی‌اش است. در این داستان جسورانه، جری ساکس، نمایش‌نامه‌نویس جویای نام، آینده‌ زندگی‌اش را در در دنیای پرزرق‌وبرق منهتنی‌های مدگرا تصور می‌کند؛ درحالی‌که همسر بسیار ساده و بی‌تکلف جری، گلدیس، که تنها گناه غیرقابل بخششش‌کشیدن شوهرش به میان گروه کنسرت است و زیرسوال‌بردن شهر به‌عنوان مکانی برای بزرگ‌کردن بچه‌ها، برای اثبات درک قهرمان ما از خودش ناکافی است، او به خود اجازه می‌دهد مجذوب تصویر رویایی بانوی جوان جذابی شود که بر روی نیمکت پارک مرکزی نشسته بود. جری به او می‌گوید: «در نظرم شما جذاب و زیبا و گیرا هستی؛ برتر از هر معجونی.» برای لولو بیش از ویژگی‌های دوست‌داشتنی‌اش است که دارد، اما این چیزی از خیال‌اندیشی صادقانه آلن برای یک دیدگاه دنیا‌دیده خاص بزرگسالی که او هنوز می‌تواند در دهه نهم زندگی‌اش تداعی کند، نمی‌کاهد. آلن درحالی‌که محو تماشای غروب نیویورک شده برای قهرمانش و خودش می‌نویسد: «این به او احساس اندوه می‌داد، اندوه منهتن با موسیقی تین پن الی که آرام می‌آید و او را غمگین می‌کند اما غمی دلپذیر.»

دلپذیری، درواقع حسی است که فرد هنگام مشتاقانه خواندن این داستان‌ها که اغلب طنزآمیز، به‌ندرت وحشیانه، غالباً تخیلی و همیشه بامزه و هوشمندانه هستند، تجربه می‌کند. این نثری نیست که کنار گذاشته شود بلکه نثری است قابل ستایش.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...