جایزه داستان کوتاه روزنامه انگلیسی ساندی‌تایمز [Sunday Times Audible Short Story Award] در سال 2021 نام «سوزان چوی» [Susan Choi] را به عنوان برنده اعلام کرد.

جایزه ساندی تایمز [Sunday Times Audible Short Story Award] در سال 2021 نام سوزان چوی» [Susan Choi]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، جایزه داستان کوتاه روزنامه انگلیسی ساندی‌تایمز در سال 2021 نام «سوزان چوی» را به عنوان برنده اعلام کرد. جایزه داستان کوتاه این روزنامه تقریباً از نظر ارزش مادی بزرگترین جایزه نقدی در سراسر جهان است که به داستان‌های کوتاه از نویسندگان تمام ملیت‌های جهان ساکن بریتانیا اعطا می‌شود. ساندی تایمز به بهترین نویسندگان داستان‌های کوتاه 30هزار پوند می‌دهد.

داستان کوتاه «نور برق‌آسا» [Flashlight] نوشته سوزان چوی رمان‌نویس آمریکایی ساکن بریتانیا امسال جایزه داستان کوتاه ساندی تایمز را در حالی کسب کرده که داستان‌های بسیاری در لیست نامزدهای اولیه و نهایی این جایزه قرار داشتند.

چوی اولین رمان خود را با عنوان «دانشجوی خارجی» در سال ۱۹۹۸ منتشر کرد. این کتاب برنده جایزه ادبیات آسیایی آمریکایی در زمینه داستان شد. رمان دوم او، زن آمریکایی (۲۰۰۳)، نامزد نهایی جایزه پولیتزر در ادبیات شد. او در سال ۲۰۱۰، برنده جایزه انجمن جهانی قلم برای رمان یک شخص مهم شد. این رمان همچنین نامزد نهایی جایزه جایزه پن/ فاکنر برای داستان در سال ۲۰۰۹ شد. در سال ۲۰۱۴، چهارمین رمان او، «آموزش من» برنده جایزه ادبی «لامبدا» شد.

چوی در ساوت بند، ایندیانا از پدری کره‌ای و مادری یهودی به دنیا آمد. او در مدارس دولتی تحصیل کرد. پدر و مادر وی در ۹ سالگی او طلاق گرفتند و او به همراه مادرش به هوستون، تگزاس نقل مکان کرد. چوی کارشناسی ادبیات را از دانشگاه ییل (۱۹۹۰) و کارشناسی ارشد هنر را از دانشگاه کرنل دریافت کرد.

وب‌سایت نیویورکر نسخه کامل داستان کوتاه نوشته‌شده توسط چوی را در اختیار مخاطبان خود قرار داده است. بخش‌های ابتدایی داستان این‌طور نوشته شده است:

هیچ سوالی نپرسید؛ ولی همچنان به گله و شکایت ادامه داد. لوئیزا نمی‌خواست پدرش درباره مادرش صحبت کند. او عاشق مادرش بود. مادرش هیچ کاری نمی‌‌توانست بکند. به اعتقاد لوئیزا این سبک زندگی جدیدشان بود: لوئیزا و پدرش دو ماهی هستند که باید از ساحل مادرشان دور می‌شدند...

................ هر روز با کتاب ...............

«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...