کتاب «لطفاً بگو لطفاً» [Time to say please] داستانی برای آشنا کردن کودکان با آداب اجتماعی برای سومین بار از سوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر شده است.

لطفاً بگو لطفاً [Time to say please] مو ویلمز [Mo Willems]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از  مهر، این کتاب مناسب گروه سنی بالای ۴ سال یا نوباوه به کودکان یادآوری می‌کند که هنگامی که در انتظار نوبت بازی است، یا دوست دارد اسباب‌بازی و ماشین دوستش را قرض بگیرد و با آن بازی کند یا هر کار دیگری که می‌خواهد انجام دهد بهتر است از کلماتی مانند «ببخشید»، «متأسفم» و «خواهش می کنم» استفاده کند.

این کتاب با نویسندگی و تصویرگری «مو ویلمز» [Mo Willems] چهره مشهور ادبیات کودک و نوجوان آمریکا و ترجمه زهرا احمدی، نخستین بار در سال ۱۳۸۹ شمسی از سوی کانون به زبان فارسی ترجمه و روانه بازار شد.

از این نویسنده تاکنون کتاب‌های متعددی به زبان فارسی ترجمه شده که سه کتاب پرمخاطب او با عنوان‌های «به کبوتر اجازه نده اتوبوس براند»، «نگذار کبوتر تا دیروقت بیدار بماند!» و «کبوتر باید حمام کند!» نیز از دیگر آثار اوست که کانون آن را منتشر کرده است.

مو ویلمز نویسنده، تصویرگر، انیماتور و مجری برنامه‌های تلویزیونی است و در کارنامه موفقیت‌های او چندین جایزه بزرگ ادبی و تلویزیونی مانند جایزه‌ی برجسته‌ی کالد کات انجمن کتاب‌داران آمریکا و شش جایزه‌ی امی (معادل اسکار برای تولیدات تلویزیونی) ثبت شده است و بخش بررسی کتاب نیویورک‌تایمز او را به‌عنوان «بزرگ‌ترین استعداد قرن حاضر» خوانده است و شخصیت کبوتر داستان‌هایش را «از شخصیت‌های عالی کتاب‌های تصویری دهه اخیر» لقب داده است.

بر همین اساس کتاب «لطفاً بگو لطفاً» در سرفصل‌هایی مانند «حتماً بگو لطفاً»، «به هزار دلیل باید بگویی لطفاً» و «اما فقط لطفاً نیست»، معذرت می‌خواهم و متشکرم را به کودکان یادآوری می‌کند.

در بخشی از این کتاب آمده است: هر وقت واقعاً چیزی دلت خواست، نباید فقط آن را برداری! برو از یک بزرگ‌تر اجازه بگیر و حتماً بگو لطفاً.

در همین حال نخستین جشنواره ملی کتاب کودک و نوجوان در قم در ۱۳۹۰ و در بخش علمی و آموزشی ترجمه خردسال خود یک لوح تقدیر، جایزه و تندیس جشنواره را به خاطر ترجمه‌ی خوب و انتخاب کتاب مناسب برای خردسالان به زهرا احمدی مترجم این کتاب اهدا کرد.

کتاب «لطفاً بگو لطفاً» در ۴۰ صفحه، شمارگان ۲ هزار و ۵۰۰ نسخه و با قیمت ۱۴ هزار تومان برای سومین بار از سوی کانون بازنشر شده است تا شمارگان کلی آن در این سال‌ها در مجموع به ۱۵ هزار نسخه برسد.

................ هر روز با کتاب ...............

دغدغه‌ی اصلی پژوهش این است: آیا حکومت می‎تواند هم دینی باشد و هم مشروطه‎گرا؟... مراد از مشروطیت در این پژوهش، اصطلاحی است در حوزه‌ی فلسفه‌ی حقوق عمومی و نه دقیقاً آن اصطلاح رایج در انقلاب مشروطه... حقوق بشر ناموس اندیشه‌ی مشروطه‎گرایی و حد فاصلِ دیکتاتوری‎های قانونی با حکومت‎های حق‎بنیاد است... حتی مرتضی مطهری هم با وجود تمام رواداری‎ نسبی‎اش در برابر جمهوریت و دفاعش از مراتبی از حقوق اقلیت‎ها و حق ابراز رأی و نظر مخالفان و نیز مخالفتش با ولایت باطنی و اجتماعی فقها، ذیل گروهِ مشروعه‎خواهان جای م ...
خودارتباطی جمعی در ایران در حال شکل‌گیری ست و این از دید حاکمیت خطر محسوب می‌شود... تلگراف، نهضت تنباکو را سرعت نداد، اساسا امکان‌پذیرش کرد... رضاشاه نه ایل و تباری داشت، نه فره ایزدی لذا به نخبگان فرهنگی سیاسی پناه برد؛ رادیو ذیل این پروژه راه افتاد... اولین کارکرد همه رسانه‌های جدید برای پادشاه آن بود که خودش را مهم جلوه دهد... شما حاضرید خطراتی را بپذیرید و مبالغی را پرداخت کنید ولی به اخباری دسترسی داشته باشید که مثلا در 20:30 پخش نمی‌شود ...
از طریق زیبایی چهره‌ی او، با گناه آشنا می‌شود: گناهی که با زیبایی ظاهر عجین است... در معبد شاهد صحنه‌های عجیب نفسانی است و گاهی نیز در آن شرکت می‌جوید؛ بازدیدکنندگان در آنجا مخفی می‌شوند و به نگاه او واقف‌اند... درباره‌ی لزوم ریاکاربودن و زندگی را بازی ساده‌ی بی‌رحمانه‌ای شمردن سخنرانی‌های بی‌شرمانه‌ای ایراد می‌کند... ادعا کرد که این عمل جنایتکارانه را به سبب «تنفر از زیبایی» انجام داده است... ...
حسرت گذشته را خوردن پیامد سستی و ضعف مدیرانی است که نه انتقادپذیر هستند و نه اصلاح‌پذیر... متاسفانه کانون هم مثل بسیاری از سرمایه‌های این مملکت، مثل رودخانه‌ها و دریاچه‌ها و جنگل‌هایش رو به نابودی است... کتاب و کتابخوانی جایی در برنامه مدارس ندارد... چغازنبیل و پاسارگاد را باد و باران و آفتاب می‌فرساید، اما داستان‌های کهن تا همیشه هستند؛ وارد خون می‌شوند و شخصیت بچه‌های ما را می‌سازند ...
نقطه‌ی شروع نوشتن، همیشه همین است: یک جمله‌ی درست و واقعی... می‌دانی، همه‌ی ما هر روز، هر کدام به شکل و شیوه‌ای، لت‌وپار می‌شویم... او از جنگ منزجر بود و هم‌زمان جنگ وی را به هیجان می‌آورد... هنوز «گذشته» برایت نوستالژیک نشده تا در دام رمانتیک کردن گذشته بیفتی... برای بسیاری «برف‌های کلیمانجارو»، روایت حسرت و پشیمانی است. اما برای جان مک‌کین، این داستان، روایت پذیرشِ همراه با فروتنی و امید بود و مُهر تأیید دیگری بر این که «زندگی، ارزش جنگیدن دارد.» ...