"جیمز فرانکو"، بازیگر و کارگردان آمریکایی امتیاز اقتباس سینمایی از دو اثر داستانی "ویلیام فاکنر"، نویسنده مشهور آمریکایی برنده نوبل ادبیات را دریافت کرد.

به گزارش اسکرین دیلی، امتیاز تبدیل داستان کوتاه "برگ‌های سرخ" و رمان "روشنایی ماه اوت" به فیلم از بنیاد فاکنر که متعلق به "ورثه فاکنر" بوده خریداری شده است و فرانکو قصد دارد هر دو پروژه را کارگردانی کند.

این کارگردان گفت:«برگ‌های سرخ به فیلمی کوتاه تبدیل می‌شود که از برخی جهات از دیگر فیلم‌های کوتاه پیچیده‌تر است.»

داستان هر دو فیلم در آمریکای قرن هفدهم میلادی می گذرد. "برگ‌های سرخ" به ماجرای برده‌ای سیاه پوست که ارباب سرخپوستش او را تنبیه کرده است؛ می‌پردازد.

به گفته فرانکو، فیلمبرداری این فیلم کوتاه در سال 2007 انجام می‌شود؛ حال آن که هنوز تاریخی برای فیلم‌برداری "روشنایی ماه اوت" تعیین نشده است.

ورثه فاکنر درعین حال در این پروژه‌ها نقش مجریان طرح را ایفا خواهند کرد و "وینسه ژولیوت"، شریک فرانکو در تهیه فیلم Good Time Max نیز تهیه‌کنندگی این پروژه‌ها را برعهده خواهد داشت. Good Time Max در اوایل سال 2007 در جشنواره تریبکا به نمایش درآمد.

بنیاد فاکنر که سابقه پخش فیلم‌های کوتاه را در کارنامه خود دارد، در سال 2004 توانست با فیلم "دو سرباز" که آن هم اقتباس اثری از فاکنر محسوب می‌شد، جایزه اسکار بهترین فیلم کوتاه را از آن خود کند. فرانکو که تحصیلات خود در رشته ادبیات انگلیسی در دانشگاه UCLA را به خاطر دنبال کردن حرفه بازیگری اش رها کرده است، علاقه زیادی به تبدیل آثار ادبی به فیلم دارد.

صدام حسین بعد از ۲۴۰ روز در ۱۴ دسامبر ۲۰۰۳ در مزرعه‌ای در تکریت با ۷۵۰ هزار دلار پول و دو اسلحه کمری دستگیر شد... جان نیکسون تحلیلگر ارشد سیا بود که سال‌های زیادی از زندگی خود را صرف مطالعه زندگی صدام کرده بود. او که تحصیلات خود را در زمینه تاریخ در دانشگاه جورج واشنگتن به پایان رسانده بود در دهه ۱۹۹۰ به استخدام آژانس اطلاعاتی آمریکا درآمد و علاقه‌اش به خاورمیانه باعث شد تا مسئول تحلیل اطلاعات مربوط به ایران و عراق شود... سه تریلیون دلار هزینه این جنگ شد ...
ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...