مجموعه‌داستان کودک «ماهی دختر» نوشته مکرمه شوشتری توسط انتشارات پیدایش منتشر و راهی بازار نشر شد.

ماهی دختر مکرمه شوشتری

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر،‌ تصویرگری این‌مجموعه توسط منیره منصوری انجام شده و دربرگیرنده سه‌داستان کوتاه برای بچه‌های گروه سنی ج است. بچه‌هایی که این‌داستان‌ها را می‌خوانند، جواب این‌سوالات را می‌گیرند که چرا همه چیزهای خوب خراب می‌شوند، چرا دست عروسکی که آدم خیلی دوست دارد کنده می‌شود، چرا کارتونی که آدم خیلی دوست دارد دیگر پخش نمی‌شود، چرا بابابزرگ مهربان آدم می‌میرد، چرا بطری شیرکاکائو با چهارتا هورت خالی می‌شود، چرا فرشته‌ها برادر کوچولوی نق‌نقوی آدم را پس نمی‌گیرند و چرا سنگی که همه حرف‌های آدم را گوش می‌دهد یک‌دفعه می‌شکند؟

این‌کتاب، سه‌داستان کودک را برای کودکان شامل می‌شود که عناوین‌شان به این‌ترتیب است: «بابابزرگ کجا رفته؟»،‌ «سنگ صبور چرا پس صبر نمی‌کند؟» و «یک دختر کافی است»

در قسمتی از داستان «سنگ صبور چرا پس صبر نمی‌کند؟» از این‌کتاب می‌خوانیم؛

تمام دیشب باران باریده بود. ماهی صبح بعد از صبحانه چکمه‌های پلاستیکی‌اش را پوشید و رفت توی حیاط. زیر چکمه‌هایش صدای کلوچ کلوچ می‌دادند. همه‌جا پر از گل شده بود. زیر درخت نارنج که رسید هنوز از برگ‌ها قطره‌های آب می‌چکید. خم شد تا به سنگ صبور سلام کند اما سنگ مثل همیشه نبود. سنگ صبور ترک خورده بود و از وسط دوتا شده بود. هر تکه از سنگ مثل انار بزرگ شکافته‌ای به یک سمت خم شده بود. سنگ صبور شکسته بود.

ماهی خم شد و توی دل سنگ را نگاه کرد. هیچی نبود. آنجا هم فقط سنگ بود. یعنی سنگ دیگر کار نمی‌کرد؟ فکر کرد یک چیز غصه‌دار برای سنگ تعریف کند ببیند دلش آرام می‌شود یا نه. ماهی خم شد و یک‌جوری که هیچ‌کس نشنود چیزی توی گوش سنگ گفت. پچ پچ پچ. همان چیزهایی که دیشب قبل از رفتن توی خانه برایش تعریف کرده بود. بعد سرش را بلند کرد و دستش را روی قلبش گذاشت. دلش بهتر نشده بود.

سنگ کار نمی‌کرد! ماهی فوری دو تکه سنگ را توی بغلش گرفت و از حیاط بیرون دوید. باید از یک نفر کمک می‌گرفت.

این‌کتاب با ۹۶ صفحه مصور، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۲۷ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...