به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، هیئت داوران بخش بزرگسال و بخش کودک و نوجوان هفتمین دوره جشنواره خاتم برگزیدگان هر بخش را معرفی کرد.

هفتمین دوره جشنواره داستانی خاتم

آثار برگزیده بخش بزرگسال

داستان‌های تقدیری بدون ترتیب اولویت عبارتند از: داستان مردن نهنگ روی درخت نوشته‌ی کبری النج، داستان پیامبر نوشته‌ی رضا آسترکی، داستان راز خوشبختی نوشته‌ی معصومه میری

رتبه سوم به داستان جان پناه نوشته‌ی فاطمه السادات موسوی تعلق گرفت، رتبه دوم به داستان مورینکا نوشته‌ی ابوالفضل پروین تعلق گرفت و رتبه اول به داستان ساعت گمشده نوشته‌ی مرضیه فعله گری تعلق یافت.
هیأت داوران امیدوار است در دوره‌های بعد جشنواره، به داستان و داستان‌هایی دست یابد که هرکدام قدرتمندانه‌تر از دیگری، سطح ادبی جشنواره را بالاتر برده، زمینه‌ای برای ظهور و بروز ادبیات قدسی را فراهم آورد.

هیأت داوران مرحله انتخاب بخش بزرگسال هفتمین دوره جشنواره خاتم، زهرا کاردانی، مهدی زارع، علیرضا نعمت اللهی، هیأت داوران مرحله نهایی بخش بزرگسال هفتمین دوره جشنواره خاتم مجید قیصری، محمدرضا شرفی خبوشان، مهدی کفاش، محمدعلی رکنی بودند.

آثار برگزیده بخش کودک و نوجوان

آثارتقدیری بدون ترتیب عبارتنداز: داستان چوکی‌های سوخته نوشته فاطمه آقایان زاده، داستان دسته‌های گل سرخ نوشته مونا بدیعی جوان، داستان مامان میمنت اهل مدینه است نوشته هدا حشمتیان

رتبه سوم به داستان «سرود وحدت» نوشته لیلا دارابی تعلق گرفت. رتبه دوم به داستان «تابلوهای خاتم کاری» نوشته نسترن حاتمی تعلق گرفت و رتبه اول به داستان خاک، خون، پرتقال نوشته دریا چوبین تعلق گرفت.

آثار برگزیده بخش دانش آموزی

رتبه سوم به داستان بابانوئل یا حاجی فیروز نوشته کیمیا کامرانی کیا تعلق گرفت. رتبه دوم به داستان «چشمها ادامه دارند» نوشته سوفیا رضایی تعلق گرفت و رتبه اول به داستان «آقای مهربون» نوشته دنیا اسکندر زاده تعلق گرفت.

هیئت داوران مرحله انتخاب بخش کودک و نوجوان هفتمین دوره جشنواره خاتم، نیلوفر مالک، معصومه کریمی، عذرا سادات موسوی و هیئت داوران مرحله نهایی بخش کودک و نوجوان هفتمین دوره جشنواره خاتم مصطفی رحماندوست، محمد میرکیانی، مهدی میرکیایی بودند.

................ هر روز با کتاب ...............

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...