شنیدن موسیقی‌ِ دردناک! | الف

سال 1995 است. هفتاد و پنج سال است که بنیاد جایزه ا.هنری هر ساله بهترین داستان های کوتاه چاپ شده در نشریات ادبی آمریکای شمالی را انتخاب و معرفی می کند. برای مطالعه برگزیدگان سال 1995 کتاب «گفت‌و‌گو با چارلی» را از قفسه بیرون می کشیم. در اولین داستانِ این مجموعه با همین عنوان، نویسنده داستان جان جی کلیتون نیز با خواننده به گفت و گو می پردازد و سناریوهای مختلف قصه را پیشنهاد می دهد. البته هر بارنویسنده، ابتکار عمل را در دست می گیرد. او دیوید-قهرمان داستان- را دچار انواع و اقسام بلاها می کند؛ جدایی از همسر، وابستگی به الکل، از دست دادن شغلی پردرآمد. دیوید بالاخره از شهری شلوغ و پرزرق و برق به کلبه ای دورافتاده پرت می شود و در آنجا ضمن کار با الوارها و چیزهای واقعی دیگر دیویدی نو می سازد. در انتهای داستان، دیوید در جریان بازیگوشی ای کودکانه گوشی تلفن اش را رقص کنان در دست می گیرد و وقتی پسرش از او می پرسد با چه کسی صحبت می کند، او پاسخ می دهد با چارلی، یعنی با هیچ کس.

گفت و گو با چارلی داستان ا هنری

«شلیک: یک داستان نیویورکی» اثر الیزابت هاردویک روایتی است از فقدان ناگهانی زونا، مهاجری خدمت کار که در خانه شماری از روشنفکران نیویورک خدمت و به تعبیری پادشاهی می کند. هم قبیله ای نوجوان زونا به خانه آشنایان زونا می رود و ضمن دادن خبر مرگ زونا، از آنان پول می خواهد. پول تدفین زونا در زادگاهش، آبالاما. نوجوان در اشاره به هم قبیله هایش می گوید آنان عاشق خاک سپاری اند.

«خانه ای با نمای گچی» به قلم الن گلریست داستان تدی است، پسرکی حساس که مادرش را به حالت نیمه مست در وضعیتی نامناسب می بیند و برای فرار از فضای سنگین خانه به مزرعه پدربزرگش پناه می برد. تنها دلخوشی او چپ شدن تراکتور مزرعه است و این که هر چه دیرتر و دیرتر به خانه برگردد. تدی در مزرعه با خود می گوید امروز روز موفقیت است. باید به چیزهای ساده فکر کرد. آدمی باید صبر کند باید صبر کند تا زندگی خیلی زود به او لبخند بزند.

«ساکن ساحل زغال اخته» اثر مایکل بایرز روایت دیدار دوباره دو دوست دوران نوجوانی است که حالا در کنار نوه یکی شان به بازسازی ویلایی قدیمی می پردازند. سقف و کف خانه، کل آشپزخانه و سیم کشی ساختمان بازسازی می شود تا کم کم زندگی ای از دست رفته نیز ترمیم شود.

«آن سوی دریاچه» اثر دبرا آیزنبرگ گزارشی است از جهانگردی معقول که در جزیره ای نامطمئن با دو جوان نه چندان معقول همراه می شود و در گشت و گذار ماجراجویانه اش تا پای مرگ پیش می رود. او همچون سایر جانوران از کشف قدرتی عظیم در درون جسمش به وجد می آید زیرا در دل آن جزیره پرحاشیه می تواند صدای خون را بشنود.

«غرق شدگی» به قلم ادوارد جی دلنی اعتراف نامه پدری است که در واپسین روزهای عمرش هویت واقعی اش را برای پسرش بازگو می کند. این که چطور کشیش روستایی دورافتاده در ایرلند به خاطر قتلی که مرتکب نشده اما پنهانش کرده است، ناچار می شود به آمریکا فرار کند و با هویتی جدید به زندگی سخت و پرمشتقش ادامه دهد.

در داستان «اتاق سیاهِ» اثر جان آپدایک، لی همراه با مادر پیر و مقتدرش به خانه دوران کودکی اش می رود تا در گوشه گوشه خانه قدیمی شان، گذشته خانواده را مرور کند. مالک خانه با رویی خوش همه جا را نشان شان می دهد. خیلی چیزها عوض شده اما تکلیف یک چیز هرگز روشن نمی شود: اتاق سیاه.

«واقع گرایی زمینی» به قلم چارلز باکستر توصیف دوستی تدریجی دختری با یک مرد است. دختر شیفته مرد شده اما با شنیدن سخنان همسر سابق مرد و همچنین شنیدن موسیقی ای دردناک به این نتیجه می رسد که به دور از خیال پردازی و با تکیه بر واقع‌گرایی بهترین تصمیم را بگیرد.

داستان «اگر این نامه شیئی مهره دار بود»به قلم رابین بردفورد روایتی است اول شخص از زنی گرفتار طوفان که هنوز از هاله جادویی دوران مدرسه اش بیرون نیامده است.

«پیاده روهای شهر» اثر پری کلاس حال و روز مادری جوان را شرح میدهد که ناچار است در عین تنگدستی، شب کریسمس خود را در کنار دختر خودش و نوزادی رهاشده در پیاده روی شهر جشن بگیرد.

نیک می دانیم که مجموعه داستان های برگزیده جایزه ا.هنری از آغاز تاکنون، تابلویی عظیم از ادبیات داستان کوتاه آمریکاست. کتاب گفت و گو با چارلی تکه ای کوچک از این تصویر کلان و رنگارنگ است که در سال 1995 روی این بوم ادبی نقش بسته است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...