مجموعه داستان‌هایی از کوچه‌ها با نام «پری‌خانم محبوب‌ترین زن کوچه» به قلم مصطفی چترچی منتشر شد.

پری‌خانم محبوب‌ترین زن کوچه» به قلم مصطفی چترچی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، مصطفی چترچی در مقدمه این اثر هدف خود را از نگارش داستان‌هایی از کوچه‌ها بیان کرده و آورده است: «شهر بی‌در و پیکر و درندشت، مثل اقیانوسی بی‌کرنه به البرز تکیه داده و اعماق ترسناکش از موجودات درنده انباشته بود اما کوچه همچون جزیره‌ای آرام و مطمئن همه را مادرانه در پناه خود می‌گرفت و دلم را قرص می‌کرد که اعتماد کنم و لبخند را لبخند بدانم و با اشک دیگران اشک بریزم.»

وی با اشاره به اینکه کوچه میعادگاه همدلی، ‌دوستی، مردانگی و یاری و دستگیری همسایه‌ها از همدیگر بود، تاکید کرده است: «با گسترش شهرنشینی، اژدهای خیابان و بزرگراه و ساخت‌وساز آپارتمان‌های قوطی کبریتی و بیگانه از هم، کوچه‌ها را بلعید. خانه‌ها عمودی شدند و به حریم آسمان آبی و پرستاره بی‌رحمانه تجاوز کردند، دیگر از لطف و صفای گذشته کوچه‌ها کمتر نشانی باقی مانده است.»

این کتاب 30 داستان کوتاه با محوریت کوچه را شامل می‌شود که از جمله عناوین آنها می‌توان به «تک درخت نارون کوچه»، «ماهی‌های قرمز در کوچه»، «پیرمرد مهربان کوچه» و «پنجره روبه کوچه» اشاره کرد.

در بخشی از داستان «در آستانه کوچه» می‌خوانیم: «اخبار صبح رادیو، عمق فاجعه را برای بزرگ‌ترها روشن‌تر کرد. وقوع زلزله‌ای مهیب و ویرانگر در بوئین‌زهرا که تکان‌هایش از آن همه فاصله ما را این طور ترسانده بود همه را در بهت فروبرد.»

انتشارات هنرکده اخیرا این کتاب را در 115 صفحه با بهای 80 هزار تومان عرضه کرده است.

................ هر روز با کتاب ................

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...