کتاب «اینجا همه آدم‌ها اینجوری‌اند» تازه‌ترین اثر منتشر شده از مجموعه داستان‌های کوتاه برگزیده جایزه «اُ. هنری» [Prize Stories 1997] با ترجمه لیلا آقالو در دسترس علاقه‌مندان به داستان کوتاه خارجی قرار گرفت.

اینجا همه آدم‌ها اینجوری‌اندداستان‌های کوتاه برگزیده جایزه اُ. هنری

داستان‌های اینجا همه آدم‌ها اینجوری‌اند از میان بیش از سه هزار داستان کوتاه ارسال شده برای بیش از ۲۴۰ مجله در سراسر کانادا و آمریکا در سال ۱۹۹۷ انتخاب شده است؛ داستان‌هایی که هر ساله شانس خوانش و برگزیده شدن در جایزه ادبی «اٌ. هنری» را دارند و جدای از فرآیند داوری هرساله توسط سرویراستاری انتخاب و در کتابی منتشر می‌شود.

در این مجموعه ۱۱ داستان‌ کوتاه از نویسندگانی جورج ساندرز، لوری مور، سوکتا متا، رجینالد مک‌نایت، استیون میلاوسر، تام جونز، کارولین کوک، کارن ئولر،دان سانسالا، پیتر هو داویس و ریک بس منتشر شده است.

در داستان نو سرباز به قلم رجینالد مک‌نایت (Reginald McKnight) می‌خوانیم:

نه این چیزی نیست که من می‌گویم. نمی گویم که گفتن دروغ خوب است آنچه می‌گویم کوبرن این است- البته اگر اجازه دهی توضیح می‌دهم، دروغ‌هایی هستند که آدم آنها را باور ندارد. این دروغی است که من آن را باور دارم و زمان زیادی طول کشید تا آن را فراموش کنم.
به گمانم این مجازات بود که آن را سخت می‌کرد. منظورم این است که، ببین، آنها تو را مجبور می‌کنند، کشان کشان چکش هی شانزده‌ ژوندی را هر جایی که می‌روی حمل کنی، مجبوری که این وسایل را بسان تفنگ اِم شانزده خودت همه جا ببری. پسر، گذراندن هشت ساعت در روز و پدر ردن آن بلوک های سیمانی با آن چکش‌ها را می گویم. (ص. ۵۹)

کتاب اینجا همه آدم‌ها اینجوری‌اند را نشر نیستان با ترجمه لیلا آقالو در ۸۰۰ نسخه منتشر و روانه بازار کتاب کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

دختری نوجوان، زیبا و در آستانه‌ بلوغ است و به خاطر فقر خانواده‌اش در یک محله‌ بدنام زندگی می‌کند... خواهرش نیز یک زن بد نام است... با رسیدن به سن بلوغ باید کار خواهر بزرگترش را انجام دهد تا کمک خرج خانواده باشد... پسر یک راهب ریاکار بودایی است... عاشق میدوری می‌شود اما خجالت می‌کشد از اینکه عشقش را به میدوری اظهار کند؛ به‌رغم اینکه همانند سایر همبازیان خود به کار خواهر بزرگتر میدوری آگاه است ...
تمایل به مبادله و خرید و فروش انگیزه‌های غریزی در انسان‌ها نیست، بلکه صرفاً پدیده‌ای متاخر است که از اروپای قرن 16 آغاز می‌شود... بحران جنگ جهانی اول، رکود بزرگ و جنگ جهانی دوم نتیجه عدم تعادل بین آرمان بازار و رفاه اجتماعی و ناتوانی هرگونه ضدجنبش اجتماعی، نظیر سوسیالیزم و کمونیزم، برای کاهش تنش‌ها بود... تاریخ انگلیس، از جنبش حصارکشی در قرن شانزدهم تا لغو قانون حمایت از فقرا در 1834، تاریخ کالایی سازی جامعه و طبیعت است... نئولیبرال‌ها و فاشیست‌ها همچنان مشغول آرمانشهر بازارند! ...
سنت حشره‌شناسی در ایران به دانشکده‌های کشاورزی پیوند خورده و خب طبعا بیشتر پژوهشگران به مطالعه حشرات آفت می‌پردازند... جمله معروفی وجود دارد که می‌گوید: «ما فقط چیزهایی را حفاظت می‌کنیم که می‌شناسیم»... وقتی این ادراک در یک مدیر سازمانی ایجاد شود، بی‌شک برای اتخاذ تصمیمات مهمی مثل سم‌پاشی، درختکاری یا چرای دام، لختی درنگ می‌کند... دولت چین در سال‌های بعد، صدها هزار گنجشک از روسیه وارد کرد!... سازمان محیط زیست، مجوزهای نمونه‌برداری من در ایران را باطل کرد ...
چه باور کنید و چه نکنید، خروج از بحران‌های ملی نیز به همان نظم و انضباطی نیاز دارند که برای خروج از بحران‌های شخصی نیاز است... چه شما در بحران میانسالی یا در بحران شغلی گرفتار شده باشید و چه کشور شما با کودتا توسط نظامیان تصرف شده باشد؛ اصول برای یافتن راه‌حل خروج از بحران و حرکت روبه جلو یکسان است... ملت‌ها برای خروج از تمامی آن بحران‌ها مجبور بودند که ابتدا در مورد وضعیت کنونی‌شان صادق باشند، سپس مسئولیت‌ها را بپذیرند و در نهایت محدودیت‌های‌شان را کنار بزنند تا خود را نجات دهند ...
در ایران، شهروندان درجه یک و دو و سه داریم: شهرنشینان، روستانشینان و اقلیت‌ها؛ ما باید ملت بشویم... اگر روستاییان مشکل داشته باشند یا فقیر باشند؛ به شهر که می‌روند، همه مشکلات را با خود خواهند برد... رشدِ روستای من، رشدِ بخش ماست و رشدِ شهرستانِ ما رشد استان و کشور است... روستاییان رأی می‌دهند، اهمیت جدولی و آماری دارند اهمیت تولیدی ندارند! رأی هم که دادند بعدش با بسته‌های معیشتی کمکشان می‌کنیم ولی خودشان اگر بخواهند مولد باشند، کاری نمی‌شود کرد... اگر کسی در روستا بماند مفهوم باختن را متوجه ...