برگزیدگان نهمین دوره جایزه دکتر فتح‌الله مجتبایی دیروز در شهر کتاب معرفی شدند.

به گزارش  مهر، مراسم اهدای نهمین دوره‌ جایزه‌ دکتر فتح‌الله مجتبایی عصر دیروز سه‌شنبه ۲۴ دی در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.

این جایزه همه‌ساله به برترین رساله‌ دکتری در رشته‌های «زبان و ادبیات فارسی» و «ادیان و عرفان» اهدا می‌شود. فتح‌الله مجتبایی، ضیاء موحد، حسین معصومی‌همدانی، شهرام پازوکی، مسعود جعفری جزی، محمدرضا عدلی با دبیری علی‌اصغر محمدخانی، هیات داوران این جایزه را تشکیل می‌دهند که در این دوره علاوه بر انتخاب دو پایان‌نامه‌ برگزیده، سه پایان‌نامه را مستحق تشویق دانستند.

در مراسم اختتامیه این‌رویداد رساله‌ «تصحیح دیوان عارف قزوینی و تحقیق در احوال وی» نوشته‌ سعید پورعظیمی و «مسیح‌شناسی در سنت مسیحی و اسلامی با تأکید بر آراء رودولف بولتمان و مولانا جلال‌الدین بلخی» نوشته‌ محمد صبائی به عنوان رساله‌ برگزیده انتخاب شدند.

همچنین از رساله‌های «زیبایی‌شناسی تکرار در غزل سعدی» نوشته‌ زیبا اشراقی و «تصویرگری خاقانی در قصاید، تأثیرات و تأثرات تا پایان سده‌ ششم قمری» نوشته‌ سیدمحسن حسینی‌وردنجانی و «تحقیق در کانون ادبی هرات با تکیه بر تصحیح انتقادی لطایف‌نامه‌ فخری هروی» نوشته‌ هادی بیدکی تقدیر شد.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...