سمیه مهرگان | آرمان امروز


اپرای خاموشی صدا در تالار رودکی
«اپرای خاموشی صدا در تالار رودکی»، رمان برگزیده در بیست‌ویکمین و بیست‌ودومین دوره جایزه مهرگان ادب شناخته شد. این رمان چهارمین اثر داستانی جمشید ملک‌پور است؛ درامی بر زمینه تاریخ؛ اثری با مولفه‌های اقلیمی که در بطن جامعه‌ ایرانی می‌گذرد. رمانی از جنس مردم و در ستایش آن. اپرا، صدا، خاموشی و همگی اینها، سازنده اپرای درخشانی درباره‌ علل خاموشی صدای جامعه در ابعاد گوناگونش در برابر دوره‌ای تاریخی است و رو به آینده‌ای که پاسخگوی بسیاری از پرسش‌های دیروز و امروز خواهد بود. اپرایی که صدای مردم است و از نگاهی، هنر است و از نگاهی دیگری صدای در گلوخفته مردمی است که در جامعه زندگی می‌کنند. ««اپرای خاموشی صدا در تالار رودکی» داستانی از ساخت تالار رودکی (تالار وحدت فعلی) در بستر تاریخی معاصر ایران است؛ داستان تالاری که روزگاری اپرا و رقص در آن حرف اول را می‌زد.

اپرای خاموشی صدا در تالار رودکی»،  جمشید ملک‌پور

بلیت برگشت
رمان «بلیت برگشت» اثر نسیم وهابی یکی از دو رمان تحسین‌شده در جایزه مهرگان ادب معرفی شد. وهابی با نخستین اثر داستانی‌اش «خاطرات یک دروغگو» که در ایران منتشر شد توانست جایزه هفت‌اقلیم را برای بهترین مجموعه‌داستان سال 96 از آن خود کند. پس از موفقیت این کتاب، نسیم وهابی با نخستین رمان منتشرشده‌اش در ایران «بلیت برگشت» تصویر دیگری از ایران را از زاویه دید نویسنده‌ای مهاجر نشان می‌دهد. «بلیت برگشت» روایت قهرمان ناکامی به‌نام کاوه است که گویی ناکامی و دلتنگی جزیی از تقدیر اوست. داستان از روزی شروع میشود که کاوه برای خرید قهوهجوش از خانه بیرون میرود و بعد از رفتنشان خانه بمباران میشود. وقتی کاوه برمیگردد با تلی از ویرانه مواجه میشود و درست در همین نقطه است که زندگی ناپایداریهایش را به رخ میکشد و خرید یک قهوهجوش ساده باعث عوض‌شدن خیلی چیزها میشود. این اتفاق زندگی کاوه را عوض میکند. مهاجرت به تهران و فرانسه و... در چرخهای که قهرمان ناکام را گرفتار خودش میکند و او را مرحله به مرحله جلو می‌برد تا به رستگاری برسد.



بزها به جنگ نمی‌روند
«بزها به جنگ نمی‎‌روند» رمان تحسین‌شده در جایزه مهرگان، سومین اثر داستانی مهیار رشیدیان است. رشیدیان در سال ۸۳ اولین مجموعه‌داستانش «دو پله گودتر» را منتشر کرد که جزو بهترین تک‌داستان‌های جایزه گلشیری در سال ۱۳۸۴ شد و بعد از آن «آقارضا وصله‌کار». رشیدیان در بستر سیالِ «بزها به جنگ نمی‌روند»، تلاش می‌کند رابطه‌های انسانی را بکاود و از دل فلسفه‌ زیستی آنها که از دل این اقلیم برآمده‌اند، تصویر کاملی بیرون بکشد. رویارویی آدم‌ها در شکلی چندوجهی جریان دارد. در نگاه اول به‌نظر می‌رسد خودی‌ها در برابر غریبه‌ها صف‌آرایی کرده‌اند. اما هرچه قصه به اوج خود نزدیک می‌شود، نقیضه‌های بیشتری در برابر این پیش‌فرض سربرمی‌آورند. احداث تونل، بومی‌ها و غیربومی‌ها را در کارگاهی گرد هم آورده است. تصویر این گردهمایی از دور، آرمانی و عاری از هرگونه مسأله‌ای دیده می‌شود، اما انفجارهای پی‌درپی برای پیشبرد مسیر تونل، به‌تدریج تزلزل رابطه‌ها را نمایان می‌کند.

علی شروقی

پرده آهنین
«پرده آهنین» یکی از دو رمان تقدیرشده در جایزه مهرگان بود. این رمان، چهارمین اثر داستانی علی شروقی، روزنامه‌نگار و منتقد ادبی شناخته‌شده است. به همان میزانِ روزنامه‌نگاری‌، نوشتن داستان هم در کارنامه‌ شروقی وجود دارد، به یک معنا می‌توان گفت او در متنِ زندگی ادبی و بطن زندگی شخصی‌اش درهم تنیده شده، و این را می‌توان در بافت قصه‌های او هم جست‌وجو کرد، به‌ویژه در رمان «پرده آهنین» که داستان جنگِ سرد مطبوعاتی‌ها و ادبیاتی‌ها است؛ جنگ سردی که او را به‌عنوان داستان‌نویس و روزنامه‌نگار به این باور رسانده که دوره کارهای بزرگ سرآمده، و عصر، عصرِ میانمایگی است. «پرده آهنین» با عنوان فریبنده‌اش یادآور ماجراهای بلوک شرق و جنگ سرد و عنوانی که وینستون چرچیل به جبهه شرق داد. شروقی از همین منظر، به فضای پشت پرده ادبیات و دنیای روزنامه‌نگاری نفوذ می‌کند و دوران پرالتهاب اواخر دهه هشتاد تا اوائل دهه نود خورشیدی را روایت می‌کند.

غزال، آهوی باغ زعفرانیه
رمان «غزال، آهوی باغ زعفرانیه» نوشته شروین‌دخت ایازی، دیگر اثر تقدیرشده جایزه مهرگان ادب بود. این کتاب از سوی نشر روشنگران و مطالعات زنان منتشر شده است. «غزال، آهوی باغ زعفرانیه» عاشقانه‌ای بر بستر تاریخ است. داستان دختری به‌نام غزال و پسری به‌نام محمدرضا از دو خانواده‌ متفاوت که در شرایطی جغرافیایی متفاوت باهم آشنا می‌شوند. این عشق برای پیوستن سختی‌هایی دارد و ماجراهای جذابی برای این نهایتا به‌هم پیوسته‌اند. یکی از نقاط قوت این کتاب، منظور و هدف نویسنده در استفاده از زبان مفخم و نزدیک به زبان قدیمی قاجاری است، که برای بیان فرهنگ و مردم ایران در آن زمان خیلی مهم بود. زبان نویسنده و ساختار منسجم داستان از نکات درخشان کتاب است و نشانه‌های تجربه نویسنده در رمان‌نویسی را نشان می‌دهد.

او
«او» یکی از دو رمان شایسته دریافت نشان مهرگان ادب بود. این رمان، دومین اثر زاهد بارخدا نویسنده مریوانی است. رمان نخست بارخدا «ط» نیز در جایزه مهرگان ادب به‌دلیل انتخاب هوشمندانه کلمات و تطابق صورت و معنا به منظور کشف جهانی دور از عادت، پیوند اثر با ریشه‌های زیست‌شناختی انسان و تفسیرپذیری بر اساس گفتمان ناشی از در خودماندگی (اوتیسم) و ایجاد فضایی بیناژانری، به‌عنوان دومین رمان تقدیرشده انتخاب شده بود. داستان رمان «او» بر محور دیدار یك زن و مرد قرار دارد. زن برای بیان گذشته تردید دارد و مرد تلاش دارد آن را انكار كند. گویی هر دو تلاش دارند چیزی را از یكدیگر مخفی كنند. گفتگو و مكالمه زن و مرد باعث شود به این‌واقعیت پی ببرند كه از پیش همدیگر را می‌شناخته‌اند.

طبرخون
رمان «طبرخون» نوشته محسن فاتحی، دیگر اثر شایسته دریافت نشان مهرگان ادب بود. این رمان که دومین اثر داستانی نویسنده است، داستانی است از درهم‌آمیختن اسطوره، تاریخ و واقعیت. این داستان با یک نمایشگاه نقاشی آغاز می‌شود؛ جایی که تمام اسطوره‌ها، شخصیت‌ها و قهرمان‌های شاهنامه زنده می‌شوند و دوباره نقش‌آفرینی می‌کنند. داستان از نبرد همیشگی میان خیر و شر می‌گوید و انسانی که مرز میان این دو را چنان گم کرده است که نمی‌تواند تفاوت و تمایزی میانشان قائل شود. داستان با استناد به «تاریخ جهانگشای جوینی»، از حمله مغول به ایران می‌گوید و اسطوره‌های مانوی را هم به میان می‌آورد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...