مُهر برگرفتن از حقه خواجه | شهرآرا


بیستم مهر، روز بزرگداشت حافظ است. در دو سال گذشته، به ترتیب دو کتاب «زمینه‌های تاریخی / مدحی اشعار حافظ»، نوشته سیدجواد مرتضایی (انتشارات امیرکبیر، ۱۳۹۸) و «حافظ، مصلح اجتماعی» نوشته فروزان خزائنی (نشر ژرف، ۱۳۹۹) را در چنین ایامی معرفی کردیم.

مهر حافظ محمدرضا پرویز خجندی مقدم

کتاب «مهر حافظ» شامل ۵۳مقاله است راجع به ۵۳بیت از غزلیات حافظ که اگر تصحیح هوشنگ ابتهاج را مبنا قرار دهیم که بر اساس آن خواجه شیراز در طول عمر پربرکت خویش فقط ۴۱۴۳بیت غزل گفته است، می‌شود حدود یک و سه دهم درصد از کل دیوان حافظ. این ۵۳بیت، همگی جزو ابیاتی به شمار می‌روند که حافظ پژوهان تاکنون فراوان به آن‌ها پرداخته اند و درباره واژه‌های به کاررفته در آن بیت‌ها، شیوه قرائت صحیحشان، نکات دستوری و نحوی مربوط به آن‌ها و مواردی از این دست بحث و فحص کرده اند. شاید اغراق نباشد، اگر چنین عرض کنم که درباره بعضی از این ابیات، مانند بیت «کشتی شکستگانیم‌ای باد شُرطه برخیز/ شاید که باز بینیم دیدار آشنا را» تاکنون صدها صفحه مطلب، آن هم به قلم استادان زبان و ادبیات فارسی، نوشته شده است. (به عنوان نمونه، مقاله مرتبط با بیت مزبور که فقط سیزده کلمه دارد، در همین کتابی که در حال معرفی آن هستیم، حدود ۲۳صفحه و شامل بیش از ۸۰۰۰کلمه است!)

اگر خاطر شریفتان باشد، هنگام مرور مجموعه داستان کوتاه «تاریخ جهانی بدنامی»، نوشته خورخه لوئیس بورخس، عرض کردم که اگر تعداد کلمات متن‌های نوشته شده «در مورد» بعضی شاعران و نویسندگان را بر تعداد کلمات تولیدشده «توسط خود» آن شاعران یا نویسندگان تقسیم کنیم، به عددی بسیار بزرگ تر از یک می‌رسیم؛ و بدون شک حافظ نمونه‌ای اعلا از آن هاست با نسبتی، به نظر حقیر، بسا بزرگ تر از صد و این نشان می‌دهد که بی دلیل نیست آنچه خود فرموده است: «صبحدم از عرش می‌آمد خروشی عقل گفت/ قدسیان گویی که شعر حافظ ازبَر می‌کنند».

کتاب «مهر حافظ» از سه جنبه کتاب مهم و قابل اعتنایی است: نخست اینکه هریک از مقالات آن فوق العاده دقیق، مستند، روشمند و محققانه نوشته شده اند، به گونه‌ای که می‌توان آن‌ها را به عنوان نمونه‌هایی استاندارد از مقالات پژوهشی و ادبی فرارُوی علاقه مندان به این عرصه قرار داد. شیوه مطالعه آثار کهن و رجوع به تمامی نسخه‌های خطی، نگاه موشکافانه به اثر ادبی (هم نگاه کل نگرانه به تمامیت اثر و هم نگاه جزءنگرانه به یکایک واژگان و اجزای آن)، برقراری ارتباط بین متون گوناگون و ساختن شبکه‌ای از آثار در ذهن مخاطب و حوصله و حوصله و حوصله در خواندن و البته نوشتن، همگی مواردی هستند که می‌توان از کتاب «مهر حافظ» آموخت. به عنوان مثال، مراجعه به دیوان۵۴ شاعر که پیش از حافظ شعر سروده اند (فهرست آن‌ها در «کتابنامه» کتاب موجود است و اجازه دهید اعتراف کنم که بعضی از آن‌ها، مانند عَمعَق بخارایی و شمس طبسی، تاکنون برای حقیر ناشناخته بودند) و کندوکاو در اشعار آن‌ها برای یافتن سوابق بعضی کلمات یا تعبیرات به کاررفته توسط حافظ مؤید گوشه‌ای از صبر و حوصله ستودنی زنده یاد خجندی مقدم است.

جنبه دومی که به نظر حقیر، از زاویه دید یک فرد شاغل در دانشگاه، برجسته رسید، این است که نویسنده کتاب، به قول فرنگی‌ها، یک non-academic person است، به معنای کسی که کرسی دانشگاهی ندارد، اما راجع به موضوعاتی که در دانشگاه مورد بحث قرار می‌گیرند قلم می‌زند و محتوا تولید می‌کند. حضور این گونه افراد که اتفاقا در تاریخ علم بشری و در رشته‌هایی مانند ریاضیات بسیار تأثیرگذار نیز بوده اند (مانند جرج گرین، ریاضی دان بزرگی که آسیابان بود، یا پیِر دو فِرما که به شغل وکالت اشتغال داشت) در سال‌های اخیر کم رنگ تر شده است که یکی از دلایل آن شاید رواج شبه علم‌ها و شلوغ بازار «شومَن ها» بوده است. اما هرازگاهی که با بزرگواری چون نویسنده کتاب «مهر حافظ» روبه رو می‌شویم، باید به احترام کلاه از سر برداریم و تلاش‌های این عزیزان را مکمل و متممی بر تلاش‌های دانشگاهیان بدانیم.

و اما جنبه سوم که پایان بخش این جستار نیز هست، مرعوب نشدن نویسنده در برابر حافظ شناسان نام آور و داشتن نگاهی انتقادی نسبت به یافته‌ها و نوشته‌های ایشان است که عجیب یادآور این جمله ارسطو درباره استاد خویش افلاطون است که «افلاطون را دوست دارم، اما حقیقت را بیشتر». همان گونه که زنده یاد خجندی مقدم به شکلی مستدل در کتاب «مهر حافظ» نشان داده اند، کاملا محتمل است که فلان استاد که عمر گران بهای خویش را صرف تحقیق و تفحص در دیوان خواجه فرموده است، در تفسیر یک یا چند بیت دچار لغزش‌هایی شده و معنای آن بیت را درست گزارش نکرده باشد. اگر به این گونه نکته سنجی‌ها علاقه مندید، خواندن «مهر حافظ» را در اولویت قرار دهید.

«مِهر حافظ (مقالات تفسیری-انتقادی درباره ابیاتی از دیوان حافظ)» در 384صفحه و نشر شب خیز منتشر شده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...
می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...