آنها دوان دوان آمدند | الف


اگر نگاهی به نشریات سینمایی قدیمی (اوایل دهه پنجاه شمسی) بیندازیم. به بحث هایی خواندنی درباره موج نوی سینمای ایران بر می خوریم که در آن زمان حرف و ایده تازه ای محسوب می شد. جالب اینکه برخی از فیلمسازان که خود نیز داخل این جریان تعریف می شدند، اساسا وجود چنین جریانی را انکار می کردند! حالا که قریب به نیم قرن از آن زمان فاصله گرفته‌ایم و به روشنی می توان نشانه‌ها و نتایج این تغییر و تحول را بیرون از آن زمان و با اشراف بهتری دید.

کتاب موج نو احمد طالبی نژاد

به نظر بخش مهمی از این مخالفت ها با موج نوی سینمای ایران، به نامگذاری آن برمی گشت، که متاثر از موج نوی سینمای فرانسه (در دهه پنجاه میلادی ) انجام شده بود و همین مسئله ناخودآگاه پای قیاسی مع الفارغ را به میان می کشید که نهایتا منجر به رد کل ماجرا می شد.

اما جدا از شباهت نامها، این دو موج نو، در محتوای خود تفاوتهای بنیادین داشتند. موج نو سینمای ایران در دل یک سینمای کاملا تجاری، اما به لحاظ تکنیکی ابتدایی رخ داد؛ برخلاف موج نو فرانسه که برای چالش کشیدن یک سینمای حرفه‌ای و تجاری با شکستن قواعد و تکنیک حاکم بر آن شکل گرفت. بنابراین خروجی آنها نیز کاملا متفاوت بود، موج نو سینمای ایران  به شکل گیری یک سینمای متفاوت و تازه با رویکرد هنری ختم نشد، بلکه توفیق چشمگیر تجاری قیصر (مسعود کیمیایی) شاخه مهمی از موج نو را نمایندگی می‌کرد، سینمای تجاری را نیز تحت تاثیر قرار داد و سینمای گنج قارونی رایج را به سمت سوی سینمای جاهلی و کلاه مخملی سوق داد، و از این منظر واقعا از موج نو فرانسه متفاوت و ممتاز بود.

موج نو در سینمای ایران به یکباره اتفاق نیفتاد، حاصل  تغییر و تحولاتی گوناگون بود که در یک مقطع زمانی چند ساله واقع  شدند. اما این جریان چقدر آگاهانه بوده و چقدر ناخود آگاه؟ چه میزان از آن حاصل تغییر و تحولات درون متنی سینمای ایران بود و چه مقدار از آن حاصل تاثیرات برون متنی سیاسی و اجتماعی؟ و از سوی مقابل موج نو چقدر بر جامعه پیرامون خود تاثیر گذاشته و یا بازتاب دهنده حقایق روزگار خود بوده و... همه موضوعاتی است که می تواند در رابطه با موج نو سینمای ایران مورد تجزیه و تحلیل قرار بگیرد.

«موج نوی سینمای ایران» بی گمان تاثیرگذارترین جریانی است که تاریخ سینمای ایران به خود دیده و تبعات این تاثیر تا به امروز نیز رسیده و پر بیراه نیست اگر بخشی از موفقیت های سینمای ایران در دهه های گذشته را، در ادامه حرکتی دانست که با موج نو سینمای ایران آغاز شد.

با وجود اهمیت چشمگیری که موج نو در تاریخ سینمای ایران داشته است، آن گونه که شایسته بوده مورد بررسی و تجزیه تحلیل قرار نگرفته است. این درست که در کتابهای تاریخی سینما بخش هایی به این جریان اختصاص یافته اما اینکه به طور مستقل و متمرکز مورد بررسی و تحلیل قرار بگیرد، چندان نمونه هایی برای آن نمی توان یافت.

احمد طالبی نژاد، چنانکه  در کتاب خاطرات خود نوشته، از دوران نوجوانی و جوانی به عنوان یک عاشق سینما، فیلمهای موج نو را روی پرده نقره ای سینما تماشا کرده و در میانسالی  به عنوان یک منتقد شناخته شده،  با نگاهی جدی تر به نقد و بررسی این فیلمها پرداخته و تاثیراتی که در پی داشتند را تجزیه و تحلیل کرده است. او در چند سال اخیر نیز  در کسوت یک فیلمساز کوشیده با ساخت فیلمی مستند، موج نوی سینما ایران را به جوانترهایی که احتمال دارد با آن آشنا نباشند و یا چیزهای جسته گریخته‌ای شنیده باشند، معرفی کند. به نظر می رسد طالبی نژاد به طیفی از منتقدان تعلق دارد که تماشای فیلمهای موج نو سینمای ایران نقشی کلیدی در عشق آنها به سینما داشته است و بنابراین هر از چند گاهی کوشیده ادای دینی به این سینما داشته باشد.

 انتشار «کتاب موج نو» یا سینمای ایران چگونه دگرگون شد، یکی از تازه ترین گامهای طالبی نژاد در این زمینه است که به تازگی به همت نشر چشمه، به عنوان کتاب شصت و سوم مجموعه مطالعات سینمایی این ناشر به بازار آمده است.

این کتاب که براساس فیلم مستندی به کارگردانی طالبی نژاد شکل گرفته، یکی از انگشت شمار آثار مکتوبی است که مستقلا به بررسی جریان موج نو سینمای ایران می پردازد، از قضا دیگر کتاب شناخته شده ای که درباره موج نو منتشر شده نیز توسط خود طالبی نژاد تألیف شده و با نام «یک اتفاق ساده: مروری بر جریان موج نو در سینمای ایران» تالیف شده است.

در نگاه نخست شاید این تصور به وجود بیاید که «کتاب موج نو» همان «یک اتفاق ساده است» که با حذف و اضافه چند مقاله و یا گفتگو دوباره منتشر شده است. چنین شائبه ای شاید ناشی از باز نشر سه گفتگوی اصلی آن کتاب  با مسعود کیمیایی، داریوش مهرجویی و ناصر تقوایی بوده است و همچنین بازنویسی و حک و اصلاح مفصل مقاله ای است که در کتاب مورد اشاره نسخه اول آن منتشر شده بود.

اما با این حال «کتاب موج نو» صرف نظر از مشابهت موضوعی و پاره ای اشتراکات محتوایی، اساسا کتاب تازه ای است که دست تقدیر آن را به شکل فعلی در آورده است. طالبی نژاد در مطلبی جالب در اوایل کتاب حاضر به شرح ماجراهایی که برای ساخت فیلم مستند موج نو و ارائه نسخه مکتوب گفتگوهای آن به صورت کتاب پرداخته است.

ایده اصلی طالبی نژاد جمع کردن مهمترین فیلمسازان موج نو سینمای ایران در کنار چند کارگردان شاخص از نسل های بعد، زیر یک سقف و ساخت فیلمی برپایه مکالمات و گفت و گوهای آنها راجع به موج نو، فیلمهای آن و باقی قضایا بود. اما این ایده به دلایل مختلف عملی نشده و در نهایت طالبی نژاد برای در اختیار داشتن روایت دو تن از چهره های اصلی موج نو (کیمیایی و تقوایی) که گفتگوهایی تازه با آنها میسر نشده بود، ترجیح داد در این کتاب نیز از سه گفتگویی که پیشتر در کتاب «یک اتفاق ساده» انجام شد بود در این کتاب نیز استفاده کند.

به هر حال در شکل فعلی «کتاب موج نو» از دو نوشته که حکم مقدمه مولف را دارند و شش فصل تشکیل شده. طالبی نژاد علاوه بر شرح چگونگی شکل گیری کتاب حاضر، مقاله ای نیز درباره زمینه و زمانه شکل گیری موج نو سینمای ایران در ابتدای کتاب منتشر کرده است که مدخل تقریبا جامعی برای آماده ساختن مخاطب برای وارد شدن به متن گفتگو هاست.

در  ادامه طی شش فصل به بررسی جنبه های تاریخی و تحلیلی موج نو پرداخته شده است. ابتدا پاسخ‌های مسعود کیمیایی به پرسش‌هایی درباره‌ی چگونگی ساخته شدن فیلم قیصر را می‌خوانید،  سپس داریوش مهرجویی از شرایط ساختن فیلم گاو براساس قصه غلامحسین ساعدی و با حضور جمعی از بازیگران برجسته تئاتر روایت می کند. در گفتگوی بعدی ناصر تقوایی از فیلم آرامش در حضور دیگران و تاثیر دیرهنگام آن در موج نو سینمای ایران به واسطه توقیفی چند ساله می‌گوید.

نیمه دوم کتاب و سه  گفتگوی پایانی آن حاصل گفت و شنید بین فیلم‌سازان نسل قدیم و جدید سینمای ایران درباره‌ی موج نو. اصغر فرهادی به خانه داریوش مهرجویی می رود و پرسش‌های خود را درباره‌ی موج نو از کارگردان فیلم مهم گاو می‌پرسد. پرویز شهبازی نیز به دیدار بهمن فرما‌ن‌آرا می‌رود و از تعامل ادبیات و سینمای ایران در شکل گیری چند فیلم مهم این دوره می پرسد و سرانجام شهرام مکری برای گفت‌وگو با کیانوش عیاری یک روز را در تله‌کابین و ایستگاه پنجم می‌گذراند.

استفاده احمد طالبی نژاد از ساختار گفتگو محور در این کتاب، باعث شده مخاطب با اثری روبرو شود که به راحتی می تواند با آن ارتباط برقرار کرده و در چند نشست آن را بخواند. روبه روی هم قرار دادن فیلمسازانی از نسل های مختلف نیز از جمله دیگر جذابیت های این کتاب خواندنی است.

اگرچه کتاب حاضر مروری تقریبا جامع بر این جریان مهم تاریخ سینمای ایران دارد و نکات در خور اعتنایی نیز در نقد و بررسی این جریان و فیلمهای منسوب به آن  (چه از منظر تاریخی و چه از منظر هنری) گفته می شود که برای علاقمندان آشنا با موج نو نیز بعضا جذابیت و تازگی دارند، اما بدون شک با «کتاب موج نو» پرونده این جریان، به عنوان یکی از نقاط عطف مهم تاریخ سینمای ایران، بسته نمی شود، بلکه همچنان ضرورت انتشار آثاری با رویکردهای متفاوت و البته تحلیلی و نقادانه احساس می شود، پژوهش هایی علمی که کتاب حاضر می تواند یکی از منابع مورد استفاده در آنها باشد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...