به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، هفتمین جلسه از سلسله نشست‌های صلح و ادبیات، با عنوان «جنگ و صلح در رمان دایی‌جان ناپلئون» و با سخنرانی علی‌اکبر امینی، جواد رنجبر درخشی‌لر و نسرین مرادی، بعدازظهر سه‌شنبه (21 آبان‌ماه) در سرای اهل قلم برگزار شد.

رمان «دایی جان ناپلئون» روایتی از نابودی است
جواد رنجبر درخشی‌لر، «دایی جان ناپلئون» را یکی از شاهکارهای رمان‌نویسی ما در دوره معاصر و مهم‌ترین اثر ایرج پزشکزاد خواند‌ و گفت: پزشکزاد «طنز فاخر سعدی» را نوشته؛ که نشان می‌دهد شناخت بسیار دقیقی از ادبیات کهن ما دارد؛ کتاب مهمی که خیلی به آن توجه نشده است. ما در سعدی شناسی هنوز در مراحل ابتدایی هستیم و «طنز فاخر سعدی» پزشکزاد، یک گام بزرگ در سعدی شناسی است. همچنین رمان «حاج مم‌جعفر در پاریس» او، از جالب‌ترین بررسی‌ها در تقابل ایرانی‌ها و غربی‌هاست.
 
 او ادامه داد: کتاب «حافظ ناشنیده پند» او از بهترین نمونه‌ها در پرداختن به زندگی بزرگان ادبیات فارسی است؛ که اطلاعات درست و دقیقی هم از آن‌ها نداریم. پزشکزاد با تخیل خود زندگی حافظ را با جزئیات کامل برای ما ساخته و پرداخته است. چنان که می‌دانیم زندگینامه واقعی حافظ نیست، اما آنقدر دلنشین است و به شناخت شعر حافظ کمک می‌کند، که اگر زندگی‌نامه واقعی حافظ را داشته باشیم، شاید انقدر نتوانیم از آن طریق به شناخت حافظ برسیم.

جواد رنجبر دایی جان ناپلئون: ضد اجتماع و خودبزرگ‌بین

رنجبر در ادامه به رمان «دایی جان ناپلئون» پرداخت و گفت: کتابی است که از ابتدا تا انتها در یک تنش مستمر و فزاینده پیش می‌رود و همه شخصیت‌ها در حالت تنش هستند، یعنی شخصیت‌های رمان با خودشان در صلح نیستند و دائم در جنگ با خود هستند؛ که این جنگ با خود، تبعات زیاد خانوادگی اجتماعی و فرهنگی پیدا می‌کند.

 
وی ضمن اشاره به تنش‌ها و ستیزهایی که شخصیت‌های رمان با خود و یکدیگر دارند، اظهار کرد: اساسا رمان «دایی جان ناپلئون» روایتی از نابودی است. روایت آدم‌هایی که با هم در ستیز و تنش هستند و هیچ صلحی بین آنها نیست و درنهایت همدیگر را نابود می‌کنند و دریغا وقتی که ما باید در مقابل دشمن واقعی و حمله‌ای که در سال ۱۳۲۰ اتفاق می‌افتد، کاری کنیم، هیچ‌کدام از این شخصیت‌ها نمی‌توانند نقشی ایفا کنند؛ چراکه همه انرژی خود را در ستیغ با یکدیگر تخلیه کرده‌اند و این شاهد نمونه‌ای از جامعه ما در شهریور ۱۳۲۰ است.

 نسرین مرادی دایی جان ناپلئون: ضد اجتماع و خودبزرگ‌بین

اختلال شخصیت «ضد اجتماعی» در رمان «دایی جان ناپلئون» پررنگ است
نسرین مرادی دیگر سخنران نشست که از منظر روانشناسانه به رمان «دایی جان ناپلئون» نظر داشت؛ افراد حاضر در این رمان را به دو دسته از افرادی که درگیر جنون سایکوز و افرادی که دچار اختلال شخصیت هستند، تقسیم کرد و در تحلیل روانشناختی شخصیت‌های این اثر گفت: خود دایی‌جان در این رمان، در یک فضای هذیانی دچار یک اختلال هذیانی خودبزرگ‌بینی شده است. یا مش‌قاسم از دیگر شخصیت‌های رمان به یک جور جنون اشتراکی مبتلا است، که مخصوص افرادی است که از لحاظ روحی، مالی و اجتماعی وابسته یک منبع قدرت هستند؛  که به جنون آن منبع قدرت دچار می‌شوند. این نوع جنون با حذف منبع قدرت، بهبود پیدا می‌کند.
 
او ادامه داد: یک اختلال شخصیتی شبه سایکوز هم در داستان داریم که راوی داستان به آن دچار است. چون راوی «دایی جان ناپلئون» فردی است که نه کودک است، نه بزرگسال. رفیقی برای او نمی‌بینیم. با پدر و مادر خود خیلی ارتباط و تعامل ندارد و  یک دسته تمایلات عاطفی و عاشقانه هم دارد؛ اما شهامت جنگیدن برای آن را ندارد.
 
مرادی در ادامه به اختلالات شخصیتی که شخصیت‌های رمان با آن درگیر هستند، به صورت موردی اشاره کرد و گفت: چیزی که خیلی جالب است و در فضای هذیانی داستان به‌ وفور دیده می‌شود؛ افرادی هستند که مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی هستند؛ که اگر بخواهیم این اختلال را در یک جمله بیان کنیم، یعنی دور زدن هر چیز به نفع خود.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

اصلاح‌طلبی در سایه‌ی دولت منتظم مطلقه را یگانه راهبرد پیوستن ایران به قافله‌ی تجدد جهانی می‌دانست... سفیر انگلیس در ایران، یک سال و اندی بعد از حکومت ناصرالدین شاه: شاه دانا‌تر و کاردان‌تر از سابق به نظر رسید... دست بسیاری از اهالی دربار را از اموال عمومی کوتاه و کارنامه‌ی اعمالشان را ذیل حساب و کتاب مملکتی بازتعریف کرد؛ از جمله مهدعلیا مادر شاه... شاه به خوبی بر فساد اداری و ناکارآمدی دیوان قدیمی خویش واقف بود و شاید در این مقطع زمانی به فکر پیگیری اصلاحات امیر افتاده بود ...
در خانواده‌ای اصالتاً رشتی، تجارت‌پیشه و مشروطه‌خواه دیده به جهان گشود... در دانشگاه ملی ایران به تدریس مشغول می‌شود و به‌طور مخفیانه عضو «سازمان انقلابی حزب توده ایران»... فجایع نظام‌های موجود کمونیستی را نه انحرافی از مارکسیسم که محصول آن دانست... توتالیتاریسم خصم بی چون‌وچرای فردیت است و همه را یکرنگ و هم‌شکل می‌خواهد... انسانها باید گذشته و خاطرات خود را وا بگذارند و دیروز و امروز و فردا را تنها در آیینه ایدئولوژی تاریخی ببینند... او تجدد و خودشناسی را ملازم یکدیگر معرفی می‌کند... نقد خود‌ ...
تغییر آیین داده و احساس می‌کند در میان اعتقادات مذهبی جدیدش حبس شده‌ است. با افراد دیگری که تغییر مذهب داده‌اند ملاقات می‌کند و متوجه می‌شود که آنها نه مثل گوسفند کودن هستند، نه پخمه و نه مثل خانم هاگ که مذهبش تماما انگیزه‌ مادی دارد نفرت‌انگیز... صدا اصرار دارد که او و هرکسی که او می‌شناسد خیالی هستند... آیا ما همگی دیوانگان مبادی آدابی هستیم که با جنون دیگران مدارا می‌کنیم؟... بیش از هر چیز کتابی است درباره اینکه کتاب‌ها چه می‌کنند، درباره زبان و اینکه ما چطور از آن استفاده می‌کنیم ...
پسرک کفاشی که مشغول برق انداختن کفش‌های جوزف کندی بود گفت قصد دارد سهام بخرد. کندی به سرعت دریافت که حباب بازار سهام در آستانه ترکیدن است و با پیش‌بینی سقوط بازار، بی‌درنگ تمام سهامش را فروخت... در مقابلِ دنیای روان و دلچسب داستان‌سرایی برای اقتصاد اما، ادبیات خشک و بی‌روحی قرار دارد که درک آن از حوصله مردم خارج است... هراری معتقد است داستان‌سرایی موفق «میلیون‌ها غریبه را قادر می‌کند با یکدیگر همکاری و در جهت اهداف مشترک کار کنند»... اقتصاددانان باید داستان‌های علمی-تخیلی بخوانند ...
خاطرات برده‌ای به نام جرج واشینگتن سیاه، نامی طعنه‌آمیز که به زخم چرکین اسطوره‌های آمریکایی انگشت می‌گذارد... این مهمان عجیب، تیچ نام دارد و شخصیت اصلی زندگی واش و راز ماندگار رمان ادوگیان می‌شود... از «گنبدهای برفی بزرگ» در قطب شمال گرفته تا خیابان‌های تفتیده مراکش... تیچ، واش را با طیف کاملی از اکتشافات و اختراعات آشنا می‌کند که دانش و تجارت بشر را متحول می‌کند، از روش‌های پیشین غواصی با دستگاه اکسیژن گرفته تا روش‌های اعجاب‌آور ثبت تصاویر ...